شوهر کر کور لال😥

سلام دوستان خودمم از عنوانم خندم گرفت😅😅😅اخه شوهرم خیلیییی بیخیال و اعصاب خورد کنه😣😣خیلی همدیگرو دوست داریم ولی بعضی از رفتاراش منو میسوزونه الانم ک قهریم..ی دختر ۱۸ماهه دارم ک مثل کنه بهم میچسبه نمیتونم کار خونمو بکنم برا همین شب بعد خابیدن دختر و همسرم مجبورم برم ظرفامو بشورم دستمال بکشم خلاصه کلا تمیز کنم حالا دیروز حالم خوب نبود بعد خابوندن دخترم خابم برد صبح خاستم کارامو بکنم دخترم اصلا نزاشت گریه میکنه نمیزاره دست ب جایی بزنم مجبور شدم ظرفای صبح و ظهر بمونه عصر هم خوابوندمش یواشکی خاستم از اتاق بیرون برم ک شیطون فورا گریه کرد دیگه من باز نتونستم بزور شام گزاشتم شوهرم اومد شام خوردیم رفتیم طبقه دوم خونه پدرشوهرم ی ساعتی نشستیم اومدیم خونمون طبقه پایین بعد ب شوهرم گفتم چشمت ب مرسانا باشه باهاش بازی کن تا من اشپزخونه رو مرتب کنم.. اخلاق گند شوهرم اینه ک اصلا سعی نمیکنه با دخترم بازی کنه سرگرمش کنه انگار ن گریشو میشنوه ن کار کردن منو میبینه ن حرفی میزنه با دخترم ک سرگرم بشه(براهمین گفتم کور کر لال😁)داشتم ظرف میشستم دخترم دید باباش غرق تو گوشیشه بیچاره تنها بود اومد پیشم نمیذاشت کار کنم هزار بار با مهربونی از شوهرم خواهش کردم ک بیا مرسانا رو ببر من کارامو بکنم ولی انگار ن انگار فقط چند دیقه یبار صداش میزد الکی ولی من ظرف شستم کابینتارو دستمال کشیدم میز رو تمیز کردم زمین رو دستمال کشیدم اجاق گاز رو تمیز کردم دخترمم بیچاره خیلی اذیت میشد ولی اصلا باباش براش مهم نبود فقط تو گوشی هزار بار صداش زدم ولی اصلا انگار ما ادم نیستیم سرش تو گوشیش بود هم دخترم بغلم بود هم ی دستم کار میکرد وای خیلی خسته شدم هرچقدم میگفتم بیا ببر یکم سرگرمش کن نیومد اعصابم داغون شد رفتم نت گوشی رو قط کردم گفتم شورشو دراوردی هرروز صبح تا شب بیرونی وقتیم بیای بالایی از اونجام بیایی گوشی بعدشم خواب حداقل صبح تا شب تو گوشی هستی چند ساعتی ک خونه ای مارو ببین اصلا کار هم نداشته باشم غرق گوشی و نت میشه...اقا طلبکارم شد رفت تو اتاق لباساشو دراورد ک بخابه اصلا اهمیت نداد ک کارش بد بوده منم هیچی نگفتم اومدم اتاق ک پوشاک دخترمو عوض کنم رفتم بندازمش و اشغالاروهم بیرون بزارم😥 گفتم مواظب مرسانا باش میرم میامشنید بهم نگاهم کرد همین ک اومدم دیدم کادویی ک برا سالگردمون براش خریدم رو ک خیلیم خوشگل بود دخترم برداشت محکم زد زمین😣😣😣از ناراحتی و عصبانیت جیغ زدم شوکه شدم نشستم دیگه هیچی نگفتم فورا رفتم تو حال ک اروم شم ولی اقا اصلا انگار ن انگار ک کادویی ک براش خریدم شکسته درسته فدای سر دختر گلم ولی حداقل مواظب دخترم میشد و یا حداقل ناراحت میشد از شکستن یا حداقل شیشه رو جمع میکرد ولی اصلا انگار هیچی نشده از رو رختخواب جامونو برداشت اورد پذیرایی بالشت هردومونم اورد اصلا ی کلمه هم نمیگفت بیچاره دخترم دستامو میبوسید منو میبوسید چون ناراحت بودم من از رفتار شوهرم ناراحت بودم خلاصه گفتم بچس یهو بره دست بزنه رفتم شیشه هارو جمع کردم ولی شوهرم حتی ی کمکم نکرد حرفیم نزد انگشتمم بریده شد ب شیشه خورد دیگه بالشتم اوردم رو تخت ک بخابم برقو خاموش کردم هیچی نگفتم ولی شوهرم نیومد همونجا گرفت خابید من متنفرم از اینکه جامونو از هم جدا کنیم گفتم الان میاد اتاقمون میخابیم ولی....خیلیم بیخیاله مطمعنم صبح پا میشه منو میبوسه تو خواب بعد میره سرکار شب هم بیاد اصلا انگار ن انگار چیزی شده عادی رفتار میکنه ولی بچه ها من داغونم از رفتاراش😣😣😣😣