2777
2789
عنوان

خوابگاهیا و کسایی که توی خوابگاه بودن.....

| مشاهده متن کامل بحث + 13560 بازدید | 168 پست

یه شب زلزله اومد ما هم اسکل پریدیم تو راه پله‌ خدا رحم کرد زیر دست و پا نیوفتادم. اخه ریزه ام😅

کل خوابگاه مون ریخته بود حیاط. حالا جالبش اینه فردا دانشگاه رو هم تا یک هفته تعطیل کردن و گفتن قرار زلزله بیاد همه رو با خاک یکسان کنه🤔

ما هم از ترس جونمون پریدیم ترمینال بریم شهرمون. سه نفری رو دو تا صندلی نشستیم. ۴ ساعتم راه یود.‌کل اتوبوس آدم بود😃

هیچوقت نفهمیدم تو چطور وقت کردی منو این همه وابسته خودت بکنی :)

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

من‌یه گوشی اول دبیرستان خریدم از این لمسی چینیا ویبرش از زنگ بلند تر بود اینو بردم خوابگاه بچه ها ازش زنگ میزدن دوس پسراشون بیش چاری ازن گوشی ووو ووو میکرد از زیر بالش سرپرست که میومد سر بزنه میگفت من این الاغی که عر عر میکنه را اخر پیدا میکنم😅😅یه روز که رفتیم مدرسه اومده بود کماد گشته بود پیدا کرده بود دیگه بهم ندادش زنگ زدن مامانم اومد بهش گفت بفرمایید مخابرات دخترتون تحویل بگیرید 😅

فکر نکن همیشه عقلت حرف اولو میزنه گاهی باید به صدای دل گوش کرد 😍
ما که زیاد داشتیم من ۷ سال خوابگاه بودم کلی خاطره یکی از دوستام هم اتاقیش خفن بود رفت جلو نگهبانی ...

خخخخ

این هم اتاقیم هم مشهور بود.‌همه میشناختنش. شانس من بود دیگه🙄

هیچوقت نفهمیدم تو چطور وقت کردی منو این همه وابسته خودت بکنی :)

ما خوابگاهمون تو خود حیاط مدرسه بود ته حیاط حیاطم پر از درختای البالو چقدر البالو میدزدیم فصل امتحان خرداد پر میشد البالو نوبتی کشیک میدارزم مبرفتیم دزدی اخه سرایدار یزیدمون نمیزاشت بخوریم

فکر نکن همیشه عقلت حرف اولو میزنه گاهی باید به صدای دل گوش کرد 😍

ارشد افتضاح بود. ترم یک ارشد منو انداخته بودن با یه مشت بچه سال کارشناسی مخم رو میخوردن اینقد که شلوغ بودن. اتاق هم تنگ و ترش خیلی افتضاح. دنیا فقط دوره کارشناسی و بس

توجه توجه بزودی در این مکان تیکر بارداری نصب میشود...  درخواست دوستی از آقا پذیرفته نمیشه با تشکر 
یبار وزیر علوم اومد خوابگاه دیدن کنه دوره احمدی نژاد یکدفعه ی نوار بهداشتی کثیف پرت شد سمتش معلوم ...

🤣🤣🤣

هیچوقت نفهمیدم تو چطور وقت کردی منو این همه وابسته خودت بکنی :)

ساعت خاموشی که میزدن میرفتبم تو حیاط مسواک بزنیم سگ لرز میزدیم از ترس از لای درختا رد میشدیم یع شب رفتیم و اومدیم هنین که نشستم رو تخت یکی پامو از زیرگرفت ینی از ترس ریدم به خودم یکی از بچه ها بود

فکر نکن همیشه عقلت حرف اولو میزنه گاهی باید به صدای دل گوش کرد 😍
ارشد افتضاح بود. ترم یک ارشد منو انداخته بودن با یه مشت بچه سال کارشناسی مخم رو میخوردن اینقد که شلو ...

خوابگاه ما برا ارشدا اتاق  تك يا دو نفره ميدادن

او رفته...ومن مانده ام کافیست؟یا که بیشتر شرح دهم دلیل دیوانگی ام را؟

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792