من یه شب دو خوابگاه دانشگاه خواب مار دیدم چنان جیغ میکشبدم که تمام سه طبقه ریختن بالا . بیدار شده بودم اما چشمم خواب بود انگار چون مارو میدیدم. هم بچه هارو هم سرپرستو که میگفت سوسکه چیه چیه اما مارو هم میدیدم تو رختخوابم. و مدام با جیغ های وحشتناک فقط میپریدم روی تخت. اونم تخت بالا.
یع عده گفتن جن اومده یه عده گفتن پسر اومده
خلاصه یهو بیدار شدم یعنی هوشم اومد سرجاش و نشستم. سرپرستمون میخاست کلمو بکنه. فرداش امتحان ترم شیمی داشتم که حذف کردم. هم اتاقیامم دوتاشون خذف کردن خیلیا اون شب تا صبح نخوابیدن و فرداش خذف کردن.
دوستم از خواب پریده بود سرش خورده بود به تخت پیشونیش خذاشاهده پنج سانت ورم کرده بود. فرداش بیحال بودیم رفتیم دکتر فشار دوستمو گرفت گفت هفته خیلی پایینه برو رو تخت دراز بکش پرستار سرم بزنه بهت
فشار منو گرفت کپ کرد گفت چجوری راه اومدی پرستاااااااار بیا اینو ببر رو تخت فشارش پنجه 😁