سلام خانوما قبلا هم تاپیک زده بودم منو شوهرم خیلی مشکلات داشتیم بخاطر شوهرم از تمام خوشیهام زده بودم و از زندگیم زده شده بودم تا همین حدود دو ماه پیش ک دیگ جفتمون خسته شده بودیم و ی چند روزی شوهرم خونه رو ترک کرد و بعدش با کلی معذرت خواهی و پشیمونی برگشت
و واقعا این دوماه انگار با ی آدم دیگ زندگی میکردم عالی شده بود دوست داشتنش واقعی شده بود گفت میخوام زندگیمونو عوض کنم و از نو بسازیم و ی زندگی عاشقانه ساخته بودیم
تا اینکه من اسممو واسه دانشگاه ثبت نام کردم و شوهرم مخالف بود گفت راضی نیستم بری
من شاغلم و اگ دانشگاه میرفتم باید محل کارمو ول میکردم و شوهرم میموند و کلی قسط و وام و خیلی اوضاع بد تر میشد