سلام. برام خیلی مهمه که که جوابم رو بدید...
من لیسانس مترجمی زبان انگلیسی دارم. ولی دیوونه وار عاشق پزشکی ام. سال 90 پیش دانشگاهی رو تموم کردم. یه شکست عاطفی (از نوع عشقی)داغون باعث شد به هدفم نرسم... اونقد ذهنم درگیرش بود که سالهارو پشت سر هم به باد دادم. هرموقع خواستم کنکور بدم یاد اون نذاشت بخونم. باورتون میشه الان دو سه سال هست درگیرم... درواقع نمیخونم. اما درسمم بد نیست. امسال کنکور دادم. زیست رو حدود 71 درصد زدم. عمومیام زبانم عالی و بقیه حدود 50-60 .. بخاطر فیزیک و شیمی و ریاضی پشت کنکور موندم.
از یه ور با خوندن این همه کامنت و نوشته ها که دیره خیلی عذاب کشیدم. از یه ور اما عاشق پزشکی ام. من عاشق سخت بودنشم. اما خب 25-26 سالمه...
چرا حس میکنم دیر شده... لعنت به اونی که دلمو شکست. و من از هدفم جا موندم. اگه بدونید چه سختیایی کشیدم. تا حالم بهتر شه. اخرشم این شد که دلم دیگه هیچکس رو نمیخواد.
توروخدا کمکم کنید. هرکس تجربه ای داره دریغ نکنه.
الان داشتم برنامه ریزی میکردم دوباره بخونم. اما حس اینکه که نشه داره دیوونم میکنه.
حالم خیلی بده. لطفا کمکم کنید . دارم با گریه تایپ میکنم. اه.