شوهرم چند وقته ک دوست داره برا سالگرد مادربزرگش غذا درست کنه خانواده اش ک حدود ۲۰ نفر هستن دعوت کنه حالا دو روز پیش سالگردش بود فکر کنم ی ۱۴ سالی از فوتش میگذره خلاصه سرتون درد نیارم با این باردارم گفتمش باش از صبح گیر پخت پز هستم برا شام ..کمر برید چون دیسک کمر دارم اذیت شدم بخدا ی کلمه از صبح تا حالا نگفته دستت درد نکنه یا خسته نباشی خانم ..ک یکم از خستگیم کم بشه بخدا ...حالا قرار غذا ها رو ببرم خونه پدر شوهر شب همه میان انجا ..چون یکم خونم کوچیکه نمیدونم شاید دلیلش این باشه ..پدر شوهرم گفت بیاید انجا
مردا همین جورن ولش کن تو در راه رضای خدا انجام دادی
عزیزم خسته نباشی
ایییشششش چرا درست کردی ؟
بارادارم ک هستی ؟؟؟😲😲😲
عزیزم حتما یادش رفته حالا میگه
همشون مثل همن پس خخخخ
خدا خیرتون بده خسته نباشی
دستت درد نکنه
ولی بارداری ب فکر خودت باش
بهش میگفتی کار خوبی میکنی میخای غذای سالگرد بدی
ولی از بیرون بگیر من نمیتونم
ما خانوما تشنه زبون اقاها هستيم اما دريغ از اينكه حال دلامون رو بدونن، خسته نباشي كاش به گردن نميگرفتيً الان كه درست كردي باشه دستت ذرد نكنه
اگه مردها بلد بود حال دل زن ها رو فهميدن زن ها واسشون بهشت رو مياوردن جلو چشماشون
حالا اينطورين انجوري فداكاريم
چراااااا مردها از احساس هبچي حاليشون نبست😓
وقتی قدرشناس نیست کمکم نمیکنه بیکاری قبول میکنی؟از بیرون بگیره. همیشه قبل از همه به فکر سلامت خودت باش
مادربزرگ رو رحمت کنه
وقتی زیادی بکنی تبدیل به وظیفه میشه تو با این وضعت اصلا نباید انجام میدادی میگفتی برو از بیرون بگیر
خیلییییییی کارت اشتباه بوده حالاازاین به بعد ازت انتظارداره میگع اونموقع که بارداربودی کردی چراالان نکنی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
