اینجور ادما دوست دارن بهت تسلط کامل داشته باشن همیشه خودشون رو بااتر از دیگرون میبینن و هیچ وقت نمیتونی این ادما رو قانع کنی
از اینکه زیر پا لهت کنن حالشون خوب میشه با هر ظلمی که میکنن بهت زندگی براشون لذت بخش تره
تنها وقتی دوستت دارن که صد در صد در خدمتشون باشی و حرف مغایر با حرف اونا نزنی بخوای حرفم بزنی که دیگه بیچاره شدی!
کلا یه برده میخوان بهترین میشن برات اگه میطع اوامرشون باشی یکم سرکشی براشون معنی نداره به اشد مجازات محکومت میکنن
منم یه نفر رو می شناختم دو قطبی شدید بود. در حالت عادی می دیدیش فوق العاده جذاب، باهوش و هنرمند بود. در زمان شیدایی فوق العاده پر انرژی می شد و حرفهای عجیبی میزد. خیالبافی می کرد. دچار توهم و خود بزرگ بینی میشد. حتی حس میکرد تمام دنیا رو می تونه فتح کنه! در این حالت خیلی خطرناک میشد. مثلا اگر خونه تنهاش میزاشتی ممکن بود خونه رو ویران کنه. مثلا شلنگ بگیره تو کابینت آشپزخونه که مثلا کثیفه همه جا. دارم تمیز می کنم. یا تمام وسایل رو جابجا می کرد. یا می تونست طراحیهای عجیب غریب انجام بده. بعد وقتی این دوره تموم میشد دچار ضعف روحی و افسردگی شدید میشد در حدی که اون آدم پر انرژی و قوی مدام گریه می کرد یا می خوابید. انگار خودش متوجه داغون بودن وضع روحیش میشد. البته این شخص زمانی که دارو نمی خورد اینطور میشد.البته من باهاش زیاد در تماس نبودم بعدا و نفهمیدم وقتی داروهاش رو می خورد چجور بود. اینا رو هم گفتم جهت تجربه برای بقیه.
نه نه این که من میگم اصلا طبیعی نیست من تو اوج گرونی سکه سکه کادو میدادم خودم نمیفهمیدم چمه رفتم دکتر صادقانه کارایی که کرده بودم براش گفتم گفت تو اورژانسی باید داروت عوض بشه این حد از بخشش و شادی و سرخوشی طبیعی نیست و وارد فاز شیدایی شدی
