2777
2789
عنوان

خاطره بارداری و زایمانم

| مشاهده متن کامل بحث + 325 بازدید | 19 پست

البته من ن دردی داشتم ن انقباضی چند ساعت گزشت وماما ها هی امپول میزدن و معاینه اما حتی یک سانت هم باز نشدم دیگه عصر بود که دکتر خودم اومدو گفت فایده نداره فردا سزارین میشی من هم خوشحال بودم هم ناراحت خوشحال از این که سزارین میشم نا احت از اینکه شب باید تا صبح توی اونجا بمونم

آرامش .. تمام آنچیزیست که بدنبالش هستیم.. پس باهم مهربان باشیم..💞

فردا صبح دکترم اومد و منو بردن اتاق عمل و سزارین شدم و گل دخترم اومد توی بغلم و بهترین حس دنیا ر تجربه کردم و اینم بگم که زیر عمل فشارم رفت بالا و دکتر خیلی ترسیده بود بعد از عمل هم تا بیست و چهار ساعت اجازه اب 

 خوردنم نداشتم و عملم خیلی سخت بود ولی بعدش که دخترم رو بغل کردم همه چیز از یادم رفت این بود, ماجرای زایمان من

آرامش .. تمام آنچیزیست که بدنبالش هستیم.. پس باهم مهربان باشیم..💞

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

من اینقدرمیترسم آخه جاریم بچه اولش دختربودنه ماهشم کامل بودبچه هم سالم دردش میگیره میبرنش کلینیک خصوصی ولی دکترش دیرمیادیعنی این شبش دردش میگیره دکترصبح میاددیگه دیرمیشه بچه مدفوع خودشومیخوره خفه میشه خدایی بودجاریم زنده موندحالامن ازوقتی فهمیدم بچم دختره همش استرس دارم نکنه منم مثله اون بشم خدایی نکرده

جان دلم به لب رسدکاردبه استخوان رسد/ناله کنم بگویدم دم مزن آن بیان مکن
من اینقدرمیترسم آخه جاریم بچه اولش دختربودنه ماهشم کامل بودبچه هم سالم دردش میگیره میبرنش کلینیک خصو ...

نه عزیزم توکل کن بخدا

آرامش .. تمام آنچیزیست که بدنبالش هستیم.. پس باهم مهربان باشیم..💞
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792