فردا صبح دکترم اومد و منو بردن اتاق عمل و سزارین شدم و گل دخترم اومد توی بغلم و بهترین حس دنیا ر تجربه کردم و اینم بگم که زیر عمل فشارم رفت بالا و دکتر خیلی ترسیده بود بعد از عمل هم تا بیست و چهار ساعت اجازه اب
خوردنم نداشتم و عملم خیلی سخت بود ولی بعدش که دخترم رو بغل کردم همه چیز از یادم رفت این بود, ماجرای زایمان من