مثلا من خودم از کتاب خریدن خوشم میاد. دو سه هفته پیش که واقعا حالم بد بود و همش گریه میکردم دیگه تحمل فضای خونه برام سخت بود به هر زحمتی شد زدم بیرون یه مسیر طولانی رو پیاده رفتم
اول یه سر رفتم شهر کتاب وسط قفسه ها گشتم و یه کتاب خریدم
بعد رفتم قسمت لوازم تحریر یه دفترچه یادداشت ملوس خریدم
بعد همینجوری قدم زدم رسیدم به لوازم ارایش فروشی یه لاک برداشتم
بعد همینجچری با بغض رفتم تو یه بوتیک یه تاپ خریدم
بعپ از شیرینی فروشی رد شدم بوی شیرینی میومد به فروشنده گفتم چهارتا نون خامه ای برام بزاره تو یه ظرف یه بار مصرف و تا اومدم بیرون از مغازه دولپی هر چهارتا رو کردم تو حلقم با بغض😢😢😢😢
بعد حس کردم یکم حالم بهتر شد برگشتم خونه😃