کنکور دادن بعدچندسال

والا .کتابامو ده ساااال بود ب عشق دوباره دانشگاه رفتن نگه داشته بودم.ولی وقتی اومدم برا کنکور بخونم دیدم همه چی یادم رفته و دیگه چیز تازه ای تو مغزم نمیره.منم بعد از کنکور همه اون کتاب دفترا یی ک نگه داشته بودم دور ریختم با گریه.در عوض فهمیدم دیگه نمیتونم درس بخونم و دیگه ب دانشگاه فک نمیکنم😔مطمئنا اگه شوهرم نمیذاشت کنکور بدم فکر میکردم رتبه یک میشدم و تا اخر عمرم نمیتونستم شوهرمو ببخشم ولی حالا فهمیدم ک نتونستم و نمیتونم دیگه.خصوصا ک حوصلش نیست.

من فوق دیپلم دارم برا لیسانس بود امسال کنکورم

منم4سال عمرم رفت دیدم کسی که بفکرمن نیس هی بی پولی بدبختی گرونی واس همین میخوام درس بخونم دستم توجیب خودم باشه دلم خوش باشه به زندگی به یه نقطه ای اززندگی رسیده بودم که هیچی برام معنی نداش ازوقتی درس میخونم حالم خیلی خوبه وشادترم حتی شوهرمم روحیه گرفته تشویقم میکنه بخونم ودکترشم میگه اگه میدونستم درس حالتوخوب میکنه زودتراینکارومیکردم برات الان خودش میگه کمترازپزشکی بیاری خونه رات نمیدم😂😂😂

منم تازه10روزه جدی شروع کردم

مترجمی زبان انگلیسی کاردانی ب کارشناسی.

برا اموزش زبان هم همینطوریا

پس بخون دوست عزیزاینوخواهرانه میگم بعدانشه حسرت بزرگ تودلت من به شوهرم گفتم نمیخوام ارزوبه به دل بمیرم حالایکمم تنبلیم میکنه ولی هرطورباشه باید8ساعتموبخونم وگرنه خواب به چشمم نمیاد

من عاشق کارهنریم ویه عالمه وسیله دارم ولی همشوگذاشتم کناراول کنوربدم بعدش هرهنری که خواستیم میتونیم ادامه بدیم یابریم کلاس حیفه جوونی ادم هدربره من حسرت 4سال رفته رومیخورم ولی حسرت بسه ازاینجابه بعدش زندگی مال خودمه بایداونطوری که میخوام بسازمش همیشه ایناروتکرارمیکنم که کم نیارم وسط راه

خوب قرارنیس که هرروزغذاپلویی باشه من شوهرم ساعت 2میادخونه من صبح ساعت8بایدبیدارشم بعضی وقتابعداذون صبح دیگه خوابم نمیبره ساعت 12تا14روغذادرس میکنم خونه روسریع جمع وجورمیکنم درهمین حین ظرفارومیشورم لباسارومیندازم ماشین لباسشویی آخرشب هم لباس اتومیکنم البته لباساواینامعولادوروزتوهفته

آفرین تومیتونی عزیزم حتی اگه شده ایناروروی یه کاغذبزرگ بنویس جلوچشمت باشه تاهرروزیادت بیادبرای چی داری میخونی وبهت انگیزه بده