2777
2789
عنوان

طلاق با بچه 3 ساله

8375 بازدید | 44 پست

سلام دوستای گل. من سر یه دوراهی گیر کردم. اینکه برگردم به زندگی و با افسردگی و تنهایی ادامه بدم بخاطر دخترم، یا جدا شم. دل خودم با جداییه. دخترم سه سالشه و خیلی بهانه پدرش رو میگیره و شروع کرده به گریه و بی تابی. کسی تجربه ای داره از بزرگ کردن دخترش و اینکه بچه چه مشکلاتی ممکنه براش پیش بیاد؟

خدایا بهترین را پیش راهم قرار بده

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خودت چند سالته ؟ مشکلتون قابل حل نیست ؟ همه راه ها رو رفتی .؟ اگه جدا شدی  با پدرش صحبت کن که طوری رفتار کنین کمترین آسیب به بچه برسه از مشاور کودک کمک بگیر . 

با همین نیمه همین معمولی ساده بسازدیــــر کردی نیمـه ی عاشق ترم را باد برد

تا قبل بچه  خواست خودت حرف اول رو میزنه. ولی بعدش باید احتیاط کنی. اگه ممکنه تلاش کن زندگیتو از نو بساز. طفلک گناه داره

الو سلام ببخشید منزل خداست؟ منم همون مزاحمی که اتفاقا آشناست*هزاربار دلم گرفته این شماره رو*ولی چرا هنوز پشت خط در انتظار یک صداست*شماکه گفتی واجبه جواب سلام هرکسی*چی شد به مارسیدبازحساب بنده هاجداست*اجازه میدی که برات یه کم دردودل کنم*آخه شنیدم که فقط اسم تو مرهم وشفاست*حتی اگه چیزی نگی کلی دلم سبک میشه*چون میدونه که میشنوی وقتی تو این حال و هواست*الو دوباره قطع و وصل سیم ها شروع شده*خرابی از دل منه یا شاید از این سیم هاست*الو منو ببخش اگه بازم مزاحمت شدم*دوباره زنگ میزنم تا خدا خداست

من شاغلم و از پس هزینه های زندگی خودم و دخترم بر میام. همسرم اصرار داره برای طلاق از تمام حق و حقوقم بگذرم و منم مشکلی ندارم. اما تو این دو ماهی که رفتم خونه بابام دخترم به شدت بهانه پدرش رو میگیره و وسایلش رو میزاره تو کیفش و می گه بریم خونه پیش بابا. مشکل همسرم اینه که به شدت عصبیه، دست بلند میکنه اما بعد انکار میکنه. موضوعاتی که بخاطرش کار به اینجا میکشه انقدر پیش پا افتادن که نمیشه اسمش رو گذاشت مشکل. از اینا گذشته حرف زدنش، سطح فکرش و خانوادش رو نمیتونم قبول کنم و تفاوتهامون از این نظر خیلی زیاده. این باعث شده من سرد و ساکت باشم و تو خودم برم که این حالتم اونو بیشتر عصبی می کنه


خدایا بهترین را پیش راهم قرار بده
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792