هر سال تاسوعا و عاشورا میریم روستا خواهرشوهرمم همیشه ساک بدست آماده با ما میومد تازگیا ماشین خریده مجرده خودش آخر هفته ها میره اصلا به ما نمیگه... آخر هفته میره روستا اصلا نگفت بیا بریم شوهرم مرخصی نداره دلم برا خانوادم تنگ شده تمام خواهر برادارا هستن بغیر من مادرشوهرمم یه تعارف نکرد تو بیا تو شهر دلگیره آخه تعطیلیه همه میرن محل خودشون من سه روز کجا برم دق میکنم تو خونه