۴سال پیش با دوس پسرم ازدواج کردم که حاصل این ازدواج یه پسر دوساله است شوهرم از اول بددهن بی تربیت و بداخلاق وشکاک بود من اینقد عاشق شده بودم که هیچکدوم از بدی هاشو نمی دیدیم با خانوادم خیلی جنگیدم خیلی دلشونو شکستم باهاش ازدواج کردم ورفتم ی شهر دور اول هاش یکم خوب بود تا بچه اومد هستید بگم
خدالعنتشون کنه به حق همین روزای عزیز منم حامله بودم کثافت منو زد بچه تو شکمم مرد ۸ ماهم بود بچمم پسر بود😢هرروز پی مشروب خوری و رفیق بازیش بود در هفته ۵روزش ساک میبست با رفیقاش میرفت تفریح انگار نه انگار زنش تو خونس