سلام بچه ها هفته پیش مهمون داشتم حدود 15 نفر یکساله عروسی کردم شوهرم عادت داره چند نوع غذاجلوی مهمونش باشه که منم مادرشوهرم مسافرت بودند و کسی نداشتم کمکم کنه قرمه سبزی خورشت بادمجان مرغ ژله سبزی خوردن سالاد برنج منوی ما بود شوهرم بعد از کارش رفت تو دفتر دفتر طبقه بالای خونمونه و تا ساعت 10 شب بود اونجا بود منم کل روز خونه رو تمیز کرده بودم حیاط بشورم و کلی کار شب بهشون گفتم بیا یکم برای فردا تقسیم کار کنیم که تا خونه رو دید گفت تو که هیچکدوم غذاهاتم نپختی پس صبح تاحالا چیکار میکردی اینجا که هنوز خاک نشسته و من امشب حال ندارم گفتم ایناهمه کار کردم که نوشتمشون اشکال نداره خودم امشب بیدار میمونم انجام میدم بعد گفتم خواهش میکنم دیگه وقتی دست تنها هستم سه نوع نپزیم یک نوع کافیه نمیتونم سخته یهو عصبانی شد و پرید بهم گفت بیجا میکنی و محکم بالای دستام فشار داد که خیلی دردم گرفتم بعدم من جیغ کشیدم خواهرشوهرم بیاد که هنوز محکم مچم گرفته بود منم جیغ میزدم ولم کن بعدش دعوای خیلی بدی شد و منم بهش گفت چون زدیم الهی بمیری اون لحظه عصبانی بودم اونم خیلی کم عصبانی میشه اونروز مصاحبش خراب کرده بود عصبانی بود خواهرشوهرم به دل گرفت که چرا داداشم نفرین کردی شوهرم هم میگفت من نزدمش که بعدا جای سیاه شدش هم نشون خواهرش دادم اما عذاب وجدان از حرفم دارم واز شوهرم خجالت میکشم نباید اونقدر عصبانی میشدم خیلی خسته بودم نزدیک پریودمم بود نفهمیدم اما شوهرم به روم نمیاره ولی ازم ناراحته
رفتار ايشونم خوب نبوده.عوض تشکرشه
تو که حق داشتی !!
از خودت در برابر کتک خوردن دفاع کردی دیگه عذاب وجدان داره
بلاخره اس دادی یا حضوری بود اخه تو متنت گفتی نوشتمش!
عزیزم دو طرف حق دارین
زن و شهرا وعوا میکنن ولی از دلم هم در بیارید اتفاقا عاشق تر هم میشین
بنظرم شوهرت خیلی خالزنکه که سر اینکه چندمدل غذا باشه عصبانی شده . رفتارشم اصلا درست نبوده . عصبانیتشو که نباید سرتو خالی کنه
چه جفتتون عجیب غریبین چون زدیم الهی بمیری!دلیلم گفتی بهش🤔
ای خواهر هفته پیشم من با شوهرم دعوام شد پیش مادر شوهر و خواهر شوهرام برام ابرو نموند همه حرف بارم کردن منم سر فوش دادن شوهرم چند بار بهش سیلی زدم سعی کن به کسی نگی یا کسی رو صدا نکن بین خودتون حل کنید زندگیتو کنترل کن نزار دعوا بشه اگه هم شد سعی کن اتیششو خاموش کنی
خوبش کردی
الکی هم عداب وجدان نداشته باش
دعوا ك هميشه هست عذاب وجدانم نداشته باش
خواهر شوهرتم اجازه ي دخالت نداره
چ برسه شما اومدي بهش جواب پس دادي كبودي رو نشون دادي
اون هر چي ميديد و ميشنيد بايد ي گوشه ميموند و دخالت نميكرد
موقعي ك كنار همسرتي ب ارومي بگو خيلي دردم گرفت و ناراحت شدم و كار بدشو خيلي بدتر جلوه بده و كلي مظلوم نمايي كن. تهشم بگو اين حرف منم خيلي زشت بود. ببخشيد
ولي حتما يجوري رفتار كن ك بدونه كارش بد بوده و معذرت بخاد و ديگه تكرار نكنه
ولی در کل کوزت که نیستی یواش یواش عادتش بده از بیرون غذا بگیر موقع مهمونیا یا کلا وقت پریودی بگو کمرم وای فلان شامو مثلا از بیرون بیار یا کارگر بیار خونه کارای خونه رو بکنه
حق داشتی مگه نوکر اونی که واسه مهموناش غذا بپزی بعدم عوض تشکر بیاد داد بزنه کتکت بزنه واقعا که حق داشتی واقعا
خواهر شوهرت نفهمیدم کجای کار بود!!!
اصلا چرا جیغ زدی که اون بیاد یا جای کبودی رو نشونش دادی
الان فردا شما عاشق و معشوق میشید ولی اون یادش نمیره.
در کل دعواتون الکی بوده
یارو تو رو ب خاطر کار خونه و پخت و پز ک اصلا وظیفت نیس کتک زده ابروت جلو خواهرشوهرت برده اونوقت تو عذاب وجدان داری ک وسط دعوا یه چیزی پروندی!!!؟؟خواهرش ب درک ک ناراحته،ناراحت نیس ک داداش جونش دست تورو سیاه کرده؟؟
