خانوما کیا بچه اولشونه ... نمیترسین

البته دوست من ورزشکاره و کوهنوردی میکرد قبل بارداری ، تو بارداری هم ورزش هاشو انجام میداد مرتب 

بچه ها شماهام حالت تهوع داريد اين آخرا؟؟؟

شوهر من خودش اصرار میکرد طبیعی 

اولا گفت هر جور خودت میخوای بعد از مامانم و بقیه عوارض سزارین رو که شنید گفت فقط طبیعی 

الآنم چیزی نمیگه چون خواسته خودش بوده و به تمام این عواقب طبیعی فکر کرده بود و میدونست دیگه مثل قبل نمیشه

رو توپ هم ورزش کنی ، بعد ببخشید ناحیه پرینه رو با روغن زیتون ماساژ بدی که ارتجاعیش بیشتر بشه کمتر بخیه میخوری یا شاید نخوری

ببخشيد ولي بعد از چقدر تونستيد رابطه داشته باشيد؟

آره من داشتم هر از گاهی هفته ای یکبار ، که کارم به بیمارستان و سرم میکشید از بس بد بود ، ولی تهوع های اول بارداری به این شدت نبود

شما هفته چندي

دو ماه بعد ، چون من خودمم میترسیدم از بخیه هام 

دنیا اومده عزیز ، بچم سه ماهشه 

بخيه هاتون عفونت نكرد اولش؟؟ من چون دارم شياف ميزارم كلي خشك شدم حالا خدا ميدونه چند تا بخيه بزنن برام

واي خوش به حالتون سختيش تموم شده قسمت آخرش واسه من كه خيلي ترسناكه

منم بارداری اولمه.مدام لحظه زایمان و روزی که درد زایمان بیاد سراعم رو تجسم میکنم.گاهی هم مییشینم از ترس گریه میکنم.اما خب چاره ای نیس.کاش میشد بچه ها رو لک لک ها برامون میاوردن.سعی میکنم به بغل کردن و بوسیدن و خندین بچم فکر کنم تا حالم خوب بشه.حتی تصور میکنم بردمش پارک براش بستنی میخرم و سعی میکنم مثبت فکر کنم.اماخب توکل به خدا خودش اون روز یخت دستمون رو میگیره

خب روغن بزن ماساژ بده اینجوری پوستش نرم میشه 

نه عفونت نکرد ولی دیر گرفت که چراغ مطالعه گذاشتم و پماد میزدم ، پماد نزاشت جاش بمونه و گوشت اضافه بیاره

از من چهارتا زد بخیه ولی با فاصله ، خودم میگم کاش زیاد میزد ولی فاصله هاش کم بود اونموقع زودتر میگرفت

افرییین خیلی قشنگ گفتی

منم خیلی تو بارداریم سختی کشیدم اولش وحشت داشتم از زایمان 

وقتی ک بارداریم پر خطر شد تهدید ب سقط بعدم تهدید ب زایمان زودرس شدم ک هنوزم هستم فقط از خدا خواستم صحیحو سالم ب دنیا بیاد هر چی شد تحمل میکنم ....حداقل بعد این همه عذاب نتیجشو ببینم