من ۱۲ سالم بود ک عقد شدم تا شب عقدمم شوهرمو کامل ندیده بودم ینی اولین باری ک دیده بودمش یبار سیزده بدر ک باخواهرش ک دوست خانوادگی مون هست رفتیم بیرون شوهرم مارو رسوند تا اونجا ک من فقط موهاشو دیدم و ی ور صورتشو تا اینکه بعد اینکه عقد شدیم اخر شب ب مامانم نق میزدم ک میخام بخوابم چرا اینا نمیرن مامانمم گف دنبالم بیا رفتم دنبالش دیدم رفت تو اتاق کوچیکه درو باز کرد رفت تو دیدم برگشت ب یکی سلام کرد رفتم تو دیدم وااااای😨 شوهرمه خلاصه مامانم منو گذاشت و رفت منم ی گوشه نشستم شوهرمم رو دوشکا نشسته بود و بهم زیر چشمی نگا میکرد نمیدونم چرا مثل اسگولا هی بهش خیره میشدم انگار ک چن ساله میشناسمش هی نگامون بهم میوفتاد میخندید باز سرشو مینداخت پایین من همون جور مثل منگلا خیرش بودم...😃😃
۱۲ سال😑
تو ۱۲ سالگی ازدواج کردی😐
بچها اروم باشین اون فقط ۱۲ سالش بوده :|
چه زووود عقد کردین شمااا از کجا خاستگار پیدا کردی تو :|
12 سالگی من نمیدونستم از کجا میشاشم😣
خخخخ😂😂😂
مامانت چند سال داشت؟؟
اماده به حمله ای؟لباس رزم پوشیدی؟
شب عقدمون کنار هم نخوابیدیم ولا😐
حتی مادر بزرگ بابام هم اینطوری ازدواج نکرده
تاپیکت رو خوندم هنگ کردم انگار یه دختر ک 200سال پیش زندگی میکرده نوشته
مال کدوم شهری؟ یعنی تو خواستگاری هم ندیدیش؟ زمان مادربزرگها هم دیگه اینجوری نبود چرا قبول کردی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
7 ثانیه پیش
14 ثانیه پیش
18 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
