شوهرم ساعت ۹ شامشو خورد و خوابید اعصابم داغونه از صبح با بچه سر و کله زدم تا شب کلی به خوته رسیدم ارایش کردم شام پختم با بی میلی شامشو خورد و خوابید ناراحتم از دستش
😍آه باران باران شیشه پنجره را باران شست از دل من اما چه کسی یاد تو را خواهد شست؟؟😍
ابجیم پاش پیچ خورد بردیمش بیمارستان بعد کلی معطلی تا نوبت ابجیم شد دیدم دکتره گف مریض اورژانسی دارم منتظر بمونین تو سالن منتظر نشته بودیم فهمیدم قضیه از این قرار بوده که یه ماشینعروس با همراهی داشتن میرفتن سمت تالار که تو جاده ماشینشون چپ میکنه راننده که همون لحظه می میره ولی عروس و دوماد بایکی از همراهیا زنده بودن عرئس که طفلی داغون بود لباسش پرخون بود داماده کتش پاره سروضعش داغون اون یکی همراهم که انقد داد میزد که حد نداش میگفتن لستخونای بدنش چنتاش خورد شده
تا رفتن دنبال عروس که برن تالار این اتفاق افتاده از اون موقع انقدر حالم گرفتس همش خدارو شکرمیکنم شب عروسیم تو جاده واسمون اتفاقی نیفتاد اخه تا5صب تو باغ بودیم همش جاده بود و از تالارمون دور