نظر شخصی من اینه که حیف پول خرج لباس و آرایش و سالن این چیزا بشه واسه چند ساعت عوضش با اون پول میشه یه سفر عالی رفت با کلی هیجان و تازگی بدون استرس الکی و خستگی
هشت ماهه عقد بودم که از دست مادرشوهر بدجنسم جدا شدم ......برای اینکه تاوان کارشو ببینه لطفا یه صلوات بفرستین🫠
اون واسه کارکردن و تمیز کردن همیشه جون داره وقتی رفتیم دیدیم کار داره الکی بلند شدیم گفتیم مزون و ارایشگاه کار داریم میخواییم بریم تاج و لباس رو پس بدیم
آدمهایی که هیچوقت حوصله ندارند، بیشتر از همه انتظار کشیدهاند و چه سخت میگذرند روزهای انتظار...
ولی خاطره ی فردای نامزدیمون که بدترین ناطره هم بود این بود که ما رفتیم عروسی شهرستان و همسرم ایناهم رفتن شما یعنی بدشانس تر از ما نبود چون محرم نبودیم بابام نزاشت برم😭خیلی بد بود بعد از کلی سختی به هم رسیدیم بعد تا یه هفته از هم دور بوودیــم😪😪😭
البته یه خوبی داشت این بود که به دو هفته نرسید عقد کردیم😍😍😍😝😝
اگر خواستید منم خاطره فردای عروسی آبجیم رو میگم که پاتختی داشتن
صبح مادرمو و خواهرام برامون صبحونه اورده بودن 😍😍مراسم پاتختی داشتیم زدن و رقصیدن و میوه و شیرینی و خوردن ، مهمونا رفتن و بقیه هم که تزدیکای دوماد بودن موندن خونه پدرشوهر شام ، که مارو هم نگه داشتن ، منو همسرمم اونجا بودیم ، فرداش هم که رفتیم مادرزن سلام خونه مامان جونم ☺☺و شبم برگشتیم خونه خودمون 😍😍😍
✏ ی سری چیزا هستن که هر چی قدیمی تر بشن با ارزش تر میشن 💕 مثل دوستی 💓 مثل عشق خانوم جون و اقا جون 👑 ، یااااااا