قشنگ ترین لحظه زندگیم لحظه ای بود که روز عریسیمون با اقامون تو اتلیه بود ژست عکس گرفته بودیم وقتی عکاسمون از اون ژستمون عکس گرفت همین که دوربین رو اوورد پایین اقامون لپمو گوچولو و یواشکی بوسید و فیلمبردارمون کوچولو خندید و گفت راحت باشید 😍😍😍
لباس زیرای ست و خوشگل میفروشم تو پیجم adak__mod. ممنون میشم با خریدت ازم حمایت کنی😘
قشنگترین لحظه عمرم وقتی بود که پدرم بعد از چند ساعت طولانی زیر تیغ جراحی بودن مقاومت کرد و دکتر با خبر خوش از اتاق عمل اومد بیرون.یادمه از در اتاق عمل دویدم تا نمازخونه.رفتم سجده شکر بجا بیارم زار میزدم همه با تعجب نگام میکردن.اون لحظه بهترین و شادترین لحظه عمرم بود
عمیق ترین حس شیرینم تولد اولین خواهر زادم که قلبمه.سلامتی و برگشت بابام بعد از دو ماه از بیمارستان.تولدبقیه نوه های بابام .ولی در مورد همسرم نزاشتن شیرینی هر مرحله رو حس کنم با ناراحتی آمیخته کردن.
او رفته...ومن مانده ام کافیست؟یا که بیشتر شرح دهم دلیل دیوانگی ام را؟
وقتي مامانم از كما بيرون اومدو پشت تلفن بهم گفت ... حالم خوبه نگران نباش.. يعنيييييي وسط هال جلوي داداشم و پسرداييم بي اختيار دراز كشيدم و فقط زمين و ميبوسيدم و جييييغ ميزدم با گريه ميگفتم خدايا شكرت... واااي الهيييي كه حال اون لحظه من و خدا به همهههه ي همراه هاي بيمار توي بيمارستان بده همييين الان 🙏🙏الهييييي امين
اين كاربري و توي روزاي سخت زندگيم ساختم، الان ك بعداز ٢ سال ازاد شد و دوباره ياد اون روزا افتادم فقط ي چيزي توي ذهنم اومد كه هيچ چيز ارزش ناراحتي و نداره من واااقعا حس و حال اون روزام و فراموش كردم و الان يه شدت خوشحالم كه دعاهام و خدا مستجاب نكرد، خدايا شكرت
قشنگ ترین روز زندگیِ من دهم شهریور سال نودو پنج بود که کادوی تولدمو مامانم شش شهریور همون سال بهم داد و کادوی تولدم سفر کربلای معلا بودش ومن دقیقاً دهم شهریور ماه که تولدم بود در کربلای معلا درحرم امام حسین علیه السلام بودم و چسبیده بودم به ضریح امام حسین علیه السلام.
یک خانومم که حجته مسلمانی ام امام حسین علیه السلامه این جمله را توی فیلمِ روز واقعه ازیک نصرانی که شاهد واقعه ی کربلا بود شنیدم