2777
2789
عنوان

تولد دخترم و نفرین

| مشاهده متن کامل بحث + 964 بازدید | 52 پست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

عکس العمل شوهرت چی بود؟؟

چون دعوامون سر این بود که چرا جلوی خانوادت لالی . چرا حرفتو نمیزنی . چرا مکافاتاشون مال ماست و بد و بیراه خوردنشونم مال ما . 

اهای تویی که مرا دور میزنی , زمین گرد است , فردا به خودم میرسی , آنگاه حال و روزت دیدنیست ....
بنظرم خداخاسته شمااين سعادتوداشته باشي همچين نذرخوبي بكني واسه ماهم دعاكن عزيزم اينكاراهركسي توفيقشو ...

انشالا خدا شما و همه رو حفظ کنه . فقط میخوام دخترم از گزند دور باشه

اهای تویی که مرا دور میزنی , زمین گرد است , فردا به خودم میرسی , آنگاه حال و روزت دیدنیست ....

عزیزم من تاپیک قبلی رو خوندم بنظرم اشتباه کردی زنگ زدی حتی به پدرشوهرت باید کاری میکردی آرزوی خونه پسرشون و دیدن پسر و نوه به دلشون بمونه من تا صفحه 4 خوندم اعصابم خورد شد از این همه سادگی و گذشت تو چون هرچیزی حدی داره نباید کوتاه بیای وقتی حق باهاته 

من پارسال قبل از عید با مادرشوهرم رفتم عروسی موقع شام مادرشوهرم تا جایی ک تونست خورد هرچیم ک رو میز مونده بود ریخت تو مشما فریزر به بهونه اینکه دندونم خرابه نمیتونم بخورم میبرم خونه میخورم یه خانومی کنارم بود گفت این خانوم مادرته گفتم ن مادرشوهرمه گفت چرا یکی از النگوهاشو نمیفروشه خرج دندونش کنه ک اینطور جاها از این کارا نکنه گفتم میخواد درست کنه بچه کوچیک داره وقت نمیکنه آخه یه خواهرشوهر 3 ساله دارم خواهرمم باهام اومده بود موقع برگشتن خواهرم هی از اون خانومه ک کنارمون بود واسه شوهرم تعریف میکرد ک خیلی خوشگل بود خیلی بافرهنگ بود بچه هاش مودب بودن شوهرم گفت چطور شد حرف زدین گفتم مامانت غذا ریخته تو مشما زنه اونطور گفته دوست شدیم حرف زدیم اصلا هم راجب کار مادرش ک زشت بوده حرفی نزدیم شوهرمم رفته بود سراغ مامانش ک چرا اینکارو کردی آبروی زن منو بردی اونجا و کلی حرف زده بود فرداش من رفتم خونه مادرشوهرم بریم خرید دیدم هی داره غر میزنه گفتم چی شده گفت تو گفتی به پسرم فلان کارو گفتم ن بخدا من فقط تعریف کردم دیدم شروع کرد فحش دادن ک هرکی فضوله فلانه هرکی خبرچینه بهمانه گفتم با منی گفت ن هرکی فضوله گفتم پسرت از خودش گفته من فقط تعریف کردم نگفتم آبرومو برده گفت ن پسرم نمیگه تو گفتی دعوامون شد اومدم خونه با شوهرمم دعوا کردم ک چرا رفتی از زبون من حرف زدی مامانت هی فحشم داده شوهرمم زنگ زد هرچی از دهنش دراومد بهش گفت و قطع رابطه کردیم 

لطفا برای سلامتی تو دلیم صلوات بفرستین   

بعدم چندماه حرف نزدیم انقد زنگ میزد شوهرم گریه میکرد چون تک پسره شوهرم خیلی دوسش دارن ول کن نبودن تا اینکه خودم گفتم برو بهش سر بزن من نمیام اونم هفته ای یه ساعت میرفت سرمیزد و می اومد انقد نرفتم و خودمو گرفتم تا افتادن غلط کردن باردار بودم اومدن سرزدن اصلا تحویلشون نگرفتم خیلی عادی برخورد کردم اصلا ناراحتیمو نشون ندادم وقتی دیدن من اینطور خیلیم خوشحالم کوتاه اومدن الان دیگه نمیگن بریم خونه پسرم میگن خونه عروسم شوهرم جونش به مامانشه ولی با سیاست کشوندمش طرف خودم زمان برد اعصاب خوردی داشتم قهر و دعوا داشتم اما الان آرامش دارم شوهرم چون دوستم داره به حرفم گوش میده شما هم سعی کن همینکارو کنی یه برنامه ریزی کن چند ماه هم طول بکشه برات مهم نباشه با سیاست کم کم بکشش طرف خودت 

لطفا برای سلامتی تو دلیم صلوات بفرستین   
بعدم چندماه حرف نزدیم انقد زنگ میزد شوهرم گریه میکرد چون تک پسره شوهرم خیلی دوسش دارن ول کن نبودن تا ...

عزیزم من زنگ نزدم به پدر شوهرم . سکه ها رو که برده بودن و من متوجه شدم و شروع به جیغ زدن کردم شوهرم رفت خواهر و باباش رو برداشت اورد .من خواهرشو راه ندادم و باباش اومد داخل خونه . شما شوهرت پشتت بوده اما شوهر من همیشه همیشه همیشه حق رو میده به خانواده خودش با اینکه میدونه مقصره.  الانم راحت میره و میاد . حتی پریروزا دخترمو سه ساعت برده بود خونه باباش . اصلا دیگه حتی فکر اینو نمیکنم که بخوام ببینمشون . چون ازشون متنفر شدم 

اهای تویی که مرا دور میزنی , زمین گرد است , فردا به خودم میرسی , آنگاه حال و روزت دیدنیست ....
عزیزم من زنگ نزدم به پدر شوهرم . سکه ها رو که برده بودن و من متوجه شدم و شروع به جیغ زدن کردم شوهرم ...

به هیچ وجه نذار دخترتو ببره بگو دخترمو نفرین میکنن بعد میبریش پیششون 

لطفا برای سلامتی تو دلیم صلوات بفرستین   
به هیچ وجه نذار دخترتو ببره بگو دخترمو نفرین میکنن بعد میبریش پیششون 

زیر بار که نمیره . میگه اون همچین حرفی نزده . در صورتیکه بهش زنگ زده بود خود عوضیش گفته بود چرا من همچین حرفی زدم اما بازم شوهرم زیربار نمیره . من صبوری میکنم تا دخترم بزرگ بشه خودش متوجه میشه چه عوصیایی هستن و دیگه طرفشون نمیره

اهای تویی که مرا دور میزنی , زمین گرد است , فردا به خودم میرسی , آنگاه حال و روزت دیدنیست ....
انشاءالله موفق باشی عزیزم 

باورت میشه من دوپرس نذری فرستادم برای خانوادش

اهای تویی که مرا دور میزنی , زمین گرد است , فردا به خودم میرسی , آنگاه حال و روزت دیدنیست ....
باورت میشه من دوپرس نذری فرستادم برای خانوادش

کاش نمیفرستادی اینطور بدتر میکنن میگن هرکاری کنیم باز ولمون نمیکنه میترسه هرچی از این قوم فاصله بگیری بهتره آرامشت بیشتره 

لطفا برای سلامتی تو دلیم صلوات بفرستین   
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   zariqwp  |  9 ساعت پیش
توسط   bff_  |  1 روز پیش