دیشب شوهرم دیر اومد خونه میدونستم کجاست بهش ز زدم صدام بالا بود گفتم من بیام ببینمت خیالم راحت شه من ناموستم با یه بچه تنها میذاری منو اخه اصلا عادت نداره بره بیرون با دوستاش اصلا. بعد مامان باباش اومدن بالا مث همیشه فضولا مامانش میگه دهنتو ببند مث ج .. د. ه ها داد میزنی حالا رفته بیرون چی شده مگه. میگم اگه من جندم تو بچتو تربیت میکردی ناموسشو تنها نذاره یک شب شده نیومده خونه هیچی دیگه هرچی از دهنش درومد بهم گفت عوضی سلیته
متوجه نشدم. شوهرت با دوستاش رفته بیرون. ساعت یک نصفه شب زنگ زدی که بیام ببینمت. خیالم راحت بشه؟ بعد هم به قول شما ناموسش رو تو خیابون ول نکرده که. تو خونه بودین. تازه پدر و مادر همسرتون هم تو ساختمون بودن. پس امنیت داشتین.