پسرعمه م بود
سال ۸۹.۹۰تو عروسی عموم
گوشیشو ورداشتم شمارمو گرفتم ک شمارش بیفتع رو گوشیم
خلاصه بهش پیام دادم و همش ی مدت باهم بودیم ی مدت قطع ارتباط و شماره هامونو عوض میکردیم
تا اینکه امسال عید اومدن خاستگاری
دروغ چرا
دوسش داشتم هنوز ولی هیچوقت فکر نمیکردم بیاد خواستگاری
خداروشکر میکنم ک دارمش چون الان ک فکر میکنم باهیشکی ب اندازه خودش نمیتونم دوست و راحت باشم
و نمیتونم خودمو با کسی تصور کنم بجز خودش