سلام.
چندسالی هست که ازدواج کردم همسرم نسبتا مرد خوبیه بیشتر بخاطر اینکه من خیلی باهاش راه اومدم ما دوتا هیچکس و نداریم باکسی رفت وامد نمیکنیم بیشتر بخاطر اینکه شوهرم کمرو هسش. برعکس ما دوتا یه جاری و برادرشوهر دارم سرزبون دار جاریم کارمند وضعشون از ماخیلی بهتره اونا خیلی از ما بزرگترن تجربشون بیشتره اما کاری کرده که من خراب بشم حتی خودمم دیگه اعتمادبنفسم از دست دادم از موقع عروسیمون تاحالا منو برای همه بد کرده درصورتیکه من خیلی ارومم اصلا جایی حرف نمیزنم اون چیزایی داره که من ندارم مثل: سرزبون ؛ کار ؛ پول ؛ زیبایی زیاد بخاطر همین خانواده شوهرم خیلی تاییدش میکنن همیشه اونو تو سرم میزنن که ببین اون چجوریه ببین چیه ... خیلی دلم میگیره از اینکه بهم کم محلی میکنن یا تیکه میندازن الانم باردارم خیلی افسرده شدم خیلی احساس تنهایی میکنم نمیدونم با این اوضاع چیکار کنم وقتی پیش جاریم میشینم میگه ۲سال دیگه طلاقت میدیم .... بعدم که اعتراض میکنم میگه دروغ گفتم و حرفش قبول نمیکنه همه هم اونو قبول میکنن