2777
2789

من روز عروسیم تو راه باغ بودیم همسر تماس گرفت که ناهار رو بگیرن من به دلم افتاده بود که چنجه هاش بزرگه اذیتم میکنه واسه همین به همسر گفتم که بگه برای منو کوبیده سفارش بدن.

وایییییی بعد چن تا عکس توی گرمترین روز سال هم بودیم ما خیس شده بودیم اومدیم داخل سالن غذا بخوریم دیدم بلهههههههههه چنجه بود گفتن کوبیده نداشتننننن

وای چشتون روز بد نبینه همه مرد بودن دور میز نشسته بودن من تک خانم. 

قاشق چنگال پلاستیکی چنجه ها نصف نمیشد که هیچ چنگالم شکست بعدش یه چنجه انداختم دهنم نگو دو تیکس یه تیکش  توی گلوم بود یه تیکش توی دهنم.

واییییی نه میشد قورت داد نه بالا اورد حالا جلوی اونهمه مرد من هی نوشابه میخوردم

خلاصه روز عروسیم نزدیک بود خفه شممممم

نوشابه همسرمم با سرعت خوردم با هزار زور بالاخره رفت پایین.

و من زنده موندم

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

دسشویی داشتم درحد ترکیدن بودم وسط مجلس با این حال برقص خود ادامه دادم

من حال کسی رو که ناخواسته باردار شده و کلی غصه میخوره نمیفهمم همونطور که اون حال من برای به آغوش کشیدن بچه ای که نمیخوادش دارم رو نمیفهمه....اون غصه میخوره چون برای لحظه های نبود بچه دنیایی ساخته همونطور که من برای بودن بچه دنیاهامو می سازم...یه روز دیر شدن موعد پریودی برای اونا معنی گرفتاری و اضطرابه اما برای من پر از تخیل و رویاست...اون با دیدن اولین قطره خون خوشحال میشه و من کاخ آرزوهام نابود میشه...دلم میخواست برای بچه ام یه مادر جوون باشم اما دست تقدیر قوی تر از آرزوهای منه...قدرت جنگیدن با تقدیر رو ندارم...تسلیمم...مجبورم که تسلیم باشم...😢برای آروم کردنم نگو خوشحال باش که بچه نداری و راحتی...آروم نمیشم عذاب میکشم، اگه نبود این نعمت راحتی داشت پس چرا دل من  آشوبه؟؟؟ دلم میخاد بوی تن بچه امو استشمام کنم،دلم میخاد بغلش کنم و لبهامو ساعتها روی گونه ی نرمش بذارم، دلم میخاد لحظه هام پر بشه از دغدغه ی شستن شلوار کوچولوی نی نیم😍، دلم پر میکشه واسه بازی نی نیم با بابای مهربونش، واسه اولین روز مدرسه اش، واسه قد کشیدنش، واسه کت و شلوار دامادیش و لباس سفید عروسیش، من هر روز با دنیایی که تو در واقعیت داری در رویاهام زندگی میکنم، ...لحظه هایی که برای تو گذراست برای من آرزوست...پس برام دعا کن💔

برف اومد 😐تو باغ با لباس عروس میلرزیدم  😐واسه عکس آفتاب نبود😐 باغمون فوق العاده شیک بود دلم خیلی سوخت 😐لیییییز بود تو باغ نشد برقصم😭 همش میلرزیدم 

پشت لباسمم یکم گلی شد خیییلی حرص خوردم خیلی😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😊😐😐😐😐😐😐😐

زیبایی فقط جلب توجه میکنه❤اون چیزی که قلب رو تسخیر میکنه شخصیته❤💜💚

برامنم خیلی اتفاق افتاد

حوصله دارین تعریف کنم؟

آه از غمی که تازه شود باغمی دیگر 😭😭😭                                                             خدایا صبر بده به ما زمانی که لا نعلم الا خیرا  دیگر رو با بغض و گریه میشنویم،زمانی که دیگر ابراهیمی پشت سر نیست😭                                      تعریف میکنه ،میگه رفتم سر قبر دیدم هی داره با خودش میگه مادر کاش به جای تو من رو میزدن و گریه میکرد،مادره دیگه.....(مادر شهید آرمان علی وردی)

منو شوهرم تو روزه عروسی خدای سوتی بودیم حالا هیچ روزی انقد سوتی نمیدادیما اونروز نمیدونم چمون شده بود نصفه سوتیامونم تو فیلم افتاده😩😑😟

.                             

من خودم اصلا سوتی ندادم امااا بقیه منو کشتن دیجی که یادش رفت ابرمصنوعی پخش کنه کلیپمون هم تو تالار پخش نشد گلفروشی هم گلبرگ هارو یادش رفته بود کنار بزاره

جمله ی چرا انقدر زود ازدواج کردی؟ به اندازه ی جمله ی چرا ازدواج نمیکنی؟ زشته! جمله ی سومین بچه رو میخواستی چیکار؟ به اندازه ی سوال چرا بچه دار نمیشی ناراحت کننده اس! به اسم روشنفکری در زندگی دیگران دخالت نکنید🙏
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز