بچه ها ما چندسال باهم دوست بودیم.. انقد برام احترام قائل بود،انگاری مثلا من یه فرشتم براش،خیلیی خوب بود،منم بچه بودم نمیفهمیدم هی دعوای الکی هی دعوا..خیلیی کوتاه میومد اما به مرور با این دعواها دیگه مثل قبل نبودم براش،تااینکه ازدواج کردیم،الان خیلیی از اخلاقای بدم خوب شده،فقط الان تندخوام ،وقتی عصبی میشم دادمیزنم یاغرمیزنم،یه عادت داره که میره میخوابه اون وقتا منم حرصم بدتر میشهه،امروزم سریه چیز واقعاالکی یه دعوای شدید داشتیم،دیگه واقعا درموندم،میدونم وقتی اون عصبی میشه ومیره میخوابه من نباید پیگیرشم،یاوقتی من عصبی میشم بجای دادزدن بایه نگاه کردن ناراحت میتونم منظورمه برسونم،اینارو میدونم ولی وقتی عصبی میشم واقعا نمیتونم انجامشون بدم...حالا به نسبت سال پیش خیلی بهترشدیم اما بازم هست..همسرم خیلی حساسه صدای دعوا بره بیرون که متاسفانه میره و این حداقل یه هفته سردی میندازه بینمون..
شما برعکسین چرا
منم صبر ندارم
سرخودت کار کن نذار اون روزی برسه که همه حرمتای بینتون بشکنه و قضیه بیخ پیدا کنه
وایسه پا به پات داد بزنه خوبه؟ خب بخوابه بهتره که
الان چندتا سوال دارم ازتون
اگه کتابی یا راه حلی دارین بهم معرفی کنید..دیگه خودمم خسته شدم،ما واقعا مشکلی نداریم بجز این اخلاق من
و اینکه الان ک قهریم چیکارکنم؟؟پس فردا تولدشه نمیخواستم کاری کنم..تواین دعوا شاید اولش تقصیرمن بود ولی خیلی حرمتا شکست و اونم مقصر بود
این هفته میخواستم تنهایی برن خونه خالم و ایشونم موافق بود بنظرتون امروز فردا برم تا این چندروزو تلخی نکشم؟یا بمونم آشتی کنم بعد برم؟؟
بهم گفت نمیخوام ببینمت منم اومدم اتاق درم بستم،بنظرتون برم پیشش یا نه چندروز نبینتم بهتره
منم قهر میکنه ی کاری میکنم دعوا شه
سعی کن داد و فریاد نزنی ب مرور بینتون فاصله میفته ب نظر من زن نباید زور باشه حتی اگه مقصر نیستی با آرامش حل کن ک تو دعوا هم عزیز بشی
وای منم مثل شمام
نرو بمون فعلا کاش منم مث خیلیا ی ذره صبور بودم مشکلات حل میشد
منم مثل شما بود اخلاقم و متاسفانه هیچ نفعی برام نداشت و شوهرمم بعد دعوا میرفت میخوابید وحرص منو بیشتر میکرد ولی الان من کوتاه میام وسعی میکنم دعوا و قهر نکنم چون خودم اذیت میشم ونمیتونم عادت همسرمو ترک بدم
من یکساله عروسی کردم امروز سالگرد عروسیمم دعوا کردم چیکار کنم ممکنه خوب شم ؟؟
