بعد از خیانت شوهرم هر کاری از دستم برمیومد انجام دادم تا سر به زندگی بشه خیلی سخت گذشت اما صبوری کردم اونم خودش کمک کرد تا اوضاع درست تر بشه دختر وقتی فهمید این زن طلاق بده نیست کشید کنار خودشو من باهاش در ارتباطم خیلی پشیمونه از کاری که کرده و بهم گفت هر شب برام یاسین میخونه تا ارامش به زندگیمون برگرده قرار شد جواب زنگ های شوهر منو نده تا تموم شه همه چیز از این طرفم من به شوهرم گفتم نمیخوادت دست بردار خلاصه چیزایی رو گفتم که دختره گفته بود بهم الان 20 روز میشه تماسی نداشتن باهم مطمین هستم دختره به ظاهر داره همکاری میکنه هر چند حالش خیلی بده و افسردگی گرفته شوهر منم تا امشب خوب بود امشب دیدم یه متن گداشته پروفایلش به تو فکر کردم به تو اره اره .... کفری شدم و مجبورش کردم پاک کن عکسو کلی اتیش گرفتم از دست کارش نمیدونم طبیعی هست باید تحمل کرد یا اینکه این افتی که به زندگیم افتاده درست بشو نیست نمیدونم والا حتی بهش گفتم دست بردار از این کارات من این راهارو حفظم کد میفرستی که مخاطب خاص بفهمه میگفت نه من اصلا فکر نکردم حتی به این چیزا که تو میگی ولی بچه ها میدونید یه چیزو من از این کلافه ام که شوهر من ادم تحصیل کرده ای هست زندگیمون خیلی عالی بوده الان اما مثل بچه های نوجوان شده باید مواظبش بود گندی نزنه خیلی دارم درکش میکنم خیلی دارم کمکش میکنم درست بشه تا حالا توی خانوادمون این جور چیزا نبوده داره ابروم میره انگار با این رفتارا . ببخشید دلم خیلی پره دردل کردم