کتک خوردن از همسر

مردایی که دست رو زنشون بلند میکنند بیرون موش و ضعیفن و ترسو اگه مظلوم باشی پروتر میشن با مایتابه و دوتا چک بنشونیدشون سرجاشون😑

یه روز خاله بزرگه ش وزن عموش که بزرگ فامیلن توخانماو فهمیده ن‌...و  خواهربزرگشو صداکردم خونه     گفتم این پسرشمااینم زندگیتون...بچه تونم بدنیااومد ازبیمارستان میدم بغلتون برید هرکیو صلاح دیدید بگیرید براتون بچه بزرگ کنه.   من سیرشدم تواین یک ونیم سال

خانواده شوهرمنم خیلی بین مردم کلاس میذارن واصلا مشکلاتشونو بروزنمیدن     الکی پزمیدادن که یه دونه عروسمونو میذاریم سرمون وفلان وبهمان       وقتی که آبروشونو بردم جلوی فامیلشون بادشون خوابید   همه ی کلاسشونو باخاک یکسان کردم    اتفاقاهمونایی هم بودن که مراسم خواستگاری اومده بودن وکلی تعریف کرده بودن شوهرمو...   اوناهم وقت رفتن شوهرموباخودشون بردن بیرون   تااااشب   شب که اومد نمیدونم چی گفتن چی نگفتن  از اون روز تابحال هروقت عصبی میشه هندزفری میذاره گوشش باتلفن بازی میکنه و اصلا یه سیلی هم نزده

 منم بخاطر فوت پدرمادرم خیلی دلم میشکست ازخودم ضعف نشون میدادم اولا....هی منومیزد گریه میکردم میگفتم تومیبینی من جایی ندارم پناهی ندارم اذیتم میکنی....بعددیدم همون حرفای خودمو به خودم‌پس میده‌که تو بی کسی   تو محتاج منی وفلان فلان          الان حرف زیادی بزنه جوابشومیدم....خودمو دیگه ضعیف نشون نمیدم.اولا گریه میکردم  الکی هم یه دفتربرداشتم مثلا خاطرات مینویسم    داخلش نوشتم که شوهرم اونقدر اذیتم کرده دیگه ازش سردشدم   میخوام برم گاهی اوقات ترکش کنم وفلان وفلان    دفترم جایی میذارم ببینه من میرم بیرون بخونه     الان میترسه‌ ترکش کنم برم آدم شده

اینم بگما شوهرمن خیلی به فال قهوه معتقده    منم دوستمویکباریاددادم‌ حرفای خودمو بنویسه روکاغذ باخط خودش برام تو تل بفرسته که یعنی مثلا رفته فال قهوه به سفارش من فال من وشوهرمم دیده ونوشته برام روکاغذ تایادش نره    خخخخ

یادش دادم بگه اززبون فالگیره که یعنی مرده خوش قلبه و عصبیه ولی    ولخرجه  یه زن چاق توزندگیشه خیلی وراجی میکنه حرفای اون زندگیشو خراب میکنه   اونم خواهرشوهرم بودمثلا  خخخخ      بعدیادش دادم بگه زنش خیلی دوستش داره ولی ناراحته اززندگیش   یه فکربدی توذهنشه   زندگیشون خیلی این روزا بده   مقصرم مرده ست    😁😂

واسه فال خودمم گفتم یه خواستگارقدیمش بازم خاطرشومیخواد   گفته ده بارم طلاق بگیره بازمیگیرمش ..و یه خورده ازاسرار زندکیمون گفتم تا شوهرم بیشترباورش بشه حرفای فالو      گفتم اخلاق شوهرش تنده   قلب دختره شکسته  به فکر جداییه 

وچون شوهرم به شدت حسوده    ازوقتی قضیه ی اون خواستگارقدیمو شنیده  ودفترخاطراتم خونده دیگه باورکرده که یه خبرایی هست    الان چهاردستی نگهم داشته دیگه اذیت نمیکنه که هیچ   خیلی هم مهربون شده

خلاصه هر حیله ای که به ذهنتون میاد انجام بدید    یه کم خلاقیت داشته باشین    چون مردابانصیحت وحرف آدم نمیشن

فقط باید براشون هرلحظه یه بازی جدیدداشته باشین

انشاللله روز به روز زندگي بهتري داشته باشي😘❤️

چن وقت ميگذره از تغييرات؟؟

آفرين👏👏👏👊

حدود چهارماه میگذره

میخواستم بگم یعنی هرکس نسبت به لم شوهرش  میتونه درحدتوان شرایطشو تغییربده

ذات شوهرونمیشه تغییرداد  اماشرایطو میشه

به منم یاد بده زورم نمیرسه همین دیشب خوردم

پدر و مادر من کتک کاری نداستن من تو خونه شوهر دیدم بچه هام که دخترن و ۴ و ۷ ساله ان شاهد کتک خوردن من از باباشون بودن برام توضیح بده حسشون چیه

میشه منم راهنمایی کنی؟اول باید برم کلانتری؟

راست میگن حس بچها چیه واقعا؟منم همسرم زیاد زده منو جلو بچهام.الان ۱هفتس قهرم.حتانگاه هم نمکنیم بهم...البته منم کم نیاوردم زیادلجشودراوردم.امادعوامون فقط بخاطر این شروع شد ک رو بچها زیادی حساسی...دلم بیشتر برا بچهام میسوزه.پسرم بزرگ شده۱۶سالشه...میدونم همسرم دوستم داره اماموقع عصبانیت فوق العاده وحشی میشه😔