2777
2789
عنوان

بی قراری دخترم تو جمعهای شلوغ

| مشاهده متن کامل بحث + 1209 بازدید | 18 پست

دختر من سه سال و یک ماهشه دقیقا مثل بچه شما 

مهد نوشتم فقط دو تا نیم ساعت رفت نشست تمام مدت از کلاس میومد بیرون تا ببینه من هستم یا نه 

تو شلوغی ها مثل چسب به من میچسبه 

در مورد پارک تجربه خوب من اینه که با پدرش بره پارک بچه ها کنار پدرشون خیلی اعتماد بنفس دارن دخترم از وقتی با پدرش پارک میره خدا رو شکر خیلی عالی شده اما زمانی که قبلا با من میرفت اصلا سمت بچه ها نمیرفت و میگفت همه برن تا من بازی کنم 

میشه با دلهای پاکتون برای حاجت روا شدنم صلوات بفرستید. واقعا ملتمس دعایم 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

به نظر من کودک شما دلیل اینکه در جمع احساس امنیت نمیکنه تجربه های ناخوبی از ارتباط با دیگران بوده که براش با مغز کوچولو و هیجان مدارش ترسناک و ناامن به نظر رسیده ،گاهی هم ممکنه خود والدین در ارتباط برقرار کردن با دیگران خیلی صمیمی و خودجوش و خونگرم عمل نکنند که باعث میشه کودک یابگیره ،گاهی هم خلق و خو و شخصیت کودک درون گراست و به قول عام ساکت و آرومه که شلوغی و جمعیت زیاد و سروصدا با روحیه اش سازگار نیست ،

و در آخر چیزی که ما دررابطه با  شخصیت و رفتار فرزندانمون در جلوی آنها میگوییم کودکان با دقت میشنوند و همان میشن که برای دیگران توضیح میدیم پس مواظب حرفامون باشیم.

و به بچه هامون بجای سختگیری و نگاه مادرانه باهاشون دوست باشیم و دنیا رو از نگاه اونها هم ببینیم


درسته تجربه های کوچیکی داشته مثلا توی خیابون مادرِ یه پسربچه که نون دستش بود یه تیکه نون بهش تعارف کرد و قبل ازینکه دخترم اون نونو بگیره پسر بچه چنگ زد از،دست مادرش و نورا یهو شوکه شد و بغض کرد و دویید .میبینم که تو ارتباط با پسربچه ها یکم محتاط تره و وقتی توی پارک سرو صداشون بلند میشه دوست نداره دیگه اونجا باشیم  

بهش سخت نمیگیرم فقط نگرانم و دوست دارم اونم در کنار بچه های دیگه لذت ببره 

همیشه هم باهاش حرف میزنم که چقدر خوبه که ما دوست پیدا کنیم و ازینجور حرفا 

وقتی توی پارک بچه ای نزدیکش میاد اسمشو میپرسم سوالای مشترک ازشون میپرسم که بتونم یکم ترسشو بریزم  

در هر صورت ممنونم بخاطر توضیحات واضح و کاملتون دوست عزیز



ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792