قبلا گفتم که رفتیم سفر کثلا خیر سرمون ماه عسل اخرش مادرشوهرو خاهرشوهرامم اومدن و سر هیچو پوچ هرچی دلش خاست مادرشوهرم بهم گفت اخرش گفت تومریضی سرمون کلاه گذاشتی میبریمت پزشکی قانونی بعدم مهریتم نمیدیم طلاقت میدیم چیزی که ریخته زن توخیابون زن دکترمیگیریم واسه پسرمون کلی حرغای دیگه من خیلی قناعت کردم واسه عروسیم نه سرویس طلا خاستم نه خونه نه ماشین حتی خرید عروسیم نکردم عروسیمم خراب کرذن هنوز به سالم نیست ازدواج کردیم حتی ملاحظه بارداربودنمونکردن ملاحظه خونریزی که داشتم ملاحظه بدنم که از بس شوک شدم فلج شد ملاحظه بیکسیم هرجورشده اومدیم شخرمون حالااونااونجاموندن بقیه زنگ میزنن شوهرمو تذیت میکنن بخدااشکشو دراوردن بمن فحش میدنمن هرچی بهم گفت هرفحشی داد فقط سکوت کردم نمیدونم الان چرامقصرم ازاونجا زنگ زده به بچه هاش پشت تلفن زاری وگریه که منو کشت الانم زنگ زده من دیگه برنمیگردم همونجامیمونم عقدمم خراب کردن کلا فقط دارن آزارم میدن بخدامن هیچ بدی بهشون نکردم پشت سرمامانمو خاخرم حرف میزنه مامانم بعد فوت بابام افسردگی گرفته اهل رفتو امد نیست سرهمین خیلی ایراد میگیرن از همه چیزم ایراد میگیرن من هیچی نگفتم الانم اینجوری حتی دوسندارم چیزی بخورم دوسندارم دکتر برم فقط میخام بمیرم سه شبه نه غذا خوردم نه خوابیدم فقط دارم گریه میکنم به یه جابی رسیدم نه راه پس دارم نه راه پیش ازاین دلم میسوزه کلی فحشم دادن من هیچی نگفتم الانم من مقصر شدم. خاهرش پیام داده به شوهرم زنت فلانه بی ادبه فقط چون دستشو نلوسیدم معذرت نخاستم مگه من کاری کرده بودم که من معذرت خاهی کنم خیلی دلم پره دیشب داشتم به این فک میکردم بخاطر شوهرم ببخشمشون زنگ زدم خودمو کوچیک کردم ولی جدابمو ندادن بعدم گوشیشونو خامشوش کردن. دارم دیوونه میشم