تاپیک قبلیتون رو خوندم، متاسفانه شما به خاطر سنتون در بحرانی ترین فازهای عاشقانه قرار دارین، پسری که به شما میگه بیا از اینا که تا ۲ شب مهمونی هستن یاد بگیر!!!! واقعا موجود عجیبه!!!!
چاره ای نداری جز تحمل، میدونم که الان میگی دارم میمیرم و میگی اینا یه چیزی میگن که فراموش کن و ولش کن، ولی باور کن تقریبا همه ما تجربه های مشابهی داریم و کمتر یا بیشتر تجربه کردیم.
فقط اینو بدون که: این نیز بگذرد
همیشه این جمله رو به خاطر داشته باش: از زبان یه عاشقه
رهاکردم، نه من مُردم نه او از غصه دق کرد