بچه ها من دیروز خیلی دلم گرفته بود...کلاهبرداری کردن از بابام،بی خونه شدن خواهرم و...
خیلی اعصابم خورد بود..بعد یهو که فهمیدم شهادت امام رضاس خیلی دلم گرفت..گفتم آقا من قبل شهادتتون اومدم پابوستون قول گرفتم که تولدتون خبر بارداریمو بگیرم حالا شهادتتون شد ولی خبری نشد....
خیلی دلم گرفته بود،بعد پاظرفشویی زدم زیر گریه..من کلا صدام خیلی آرومه یعنی ده بار باید یچیزی رو بگم تا بفهمن..
یهو ....
انشالا خدا کمکت کنه⚘
😐یهو چی؟ استرس گرفتم
یهو مادر شوهرم درو باز کرد...منم با تاپ و شورت بودم خیلی خجالت کشیدم دویدم پشت میز صبحانه و گفتم ببخشید لطفا برین بیرون من خودم بعدا میام،نمیرفت.منم گفتم توروخدا برید بیرون...هی میگفت نمیرم بگو چی شده،گفتم باور کنین دلم گرفته برید من بعدا باهاتون حرف میزنم
چه بی تربیت باید اجازه میگرفت میومد تو
هیچی اصلا داغون شدم..فوری زنگ زده به شوهرم بدو بدو..من اصلا نمیدونم چجوری فهمیده.فقط فهمیدم گفت داشتیم میرفتیم پشت بام چون سروصدایی نبود صدای گریت اومد..
اما به شوهرم گفتن زنت داره زار میزنه بلند بلند😕
چه سیریشیه. مگه قبلش در نزد
دیشب اینقدر شوهرم دعوام کرد...
هی میگفت مامانم گفت تو بهش گفتی برو بیرون😑گفتم بعد گفتن که یه در نزدن و درو باز کردن؟؟
بچه ها همه چی سرم خراب شد..اینقدر شوهرم عصبانی بود....
حالا بنطرتون برم باهاش حرف بزنم؟؟
خخخخ حالا چرا زنگ زده به شوهرت 😆
شوهرت چه بی منطقه. آدم تو خونه ی خودشم نباید راحت باشه آخه؟ حریم خصوصی میفهمن اینا؟ از این به بعد درو قفل کن راشون نده تو خونه
اونا باید معذرت خواهی کنن که در نزدن. قفل درو عوض کنید
