2777
2789
عنوان

نمیدونم چیکارکنم

3333 بازدید | 46 پست

سلام صبحتون بخیر

اصلا دلم نمیخواست بایه همچین تاپیکی بیام امروز

اما دوستم که باهم صمیمی بودیم صبح زود اومد خونه ما

ظاهرا باهمسرش به مشکل خوردن نمیخوادم خانوادش بفهمن

مشکل ج.ن.س.ی

همسرشون فقط به خودشون توجه دارن وامروز مثل اینکه یچیزی ازش دیده بحثشون بالا گرفته

من نمیدونم باید چیکارکنم

این دوستم باخواهرش ازمن صمیمی تره

واینم بگم قبل اینکه ازدواج کنم دوستم همسرمو خیلی دوست داشته اینو خواهرش بعد ها بهم گفت همسرمن فامیل اوناس 

نمیخوام منفی فکرکنم اما چراخونه خواهرش نرفته؟

زمانیم که اومد گفت شوهرت نیست؟

ازیک طرف دلم نمیخواد ناراحتش کنم از یه طرفم دوس ندارم اینجاباشه

همسرشون کارخیلی زشتی انجام دادن خیلی زشت اونم جلو چشم خانمش ومن واقعا ناراحت شدم میگه میخوام واسه طلاق اقدام کنم

فکرکنم میخواد خونه ما بمونه 


الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اینم بگم که ما داریم کارای خونمونو انجام میدیم فقط اتاقارو‌که کامل شدنو مرتب کردیم وداخل لتاقا ساکنیم 

اینوهم میدونه من شرایط مهمانداری ندارم اما بازم تصمیم داره بمونه

چکارکنم

بهش بگو برن پیش مشاور ...

تو حق نداری ب چیز های منفی فکر کنی ...تو از جنس خدایی   و خدا سرشار از انرژی مثبته                                          لبخند بزن دوستم :)            
رو نده عزیزم ، اگرم خودت روت نمیشه بگو مادری خواهری کسی بیاد عذرش بخواد

میترسم به خواهرش بگم ناراحت شه وبفهمه دلیل کارمو بیشتر اذیت کنه انقد اینجا ازاین چیزا خوندم میترسم

اینم بگم که ما داریم کارای خونمونو انجام میدیم فقط اتاقارو‌که کامل شدنو مرتب کردیم وداخل لتاقا ساکنی ...

بهش بگو شوهرم میگه تو زندگی زناشویی هرکسی مشکلی پیش میاد دلم نمیخواد منو خانوممو وارد مسائل کنید...یه جوری غیر مستقیم بهش بفهمون شوهرم دوس نداره اینجا باشی

تو حق نداری ب چیز های منفی فکر کنی ...تو از جنس خدایی   و خدا سرشار از انرژی مثبته                                          لبخند بزن دوستم :)            
گفتم بهش میگه من همسرمو دوس ندارم جلو چشمم باخودش فلان کارومیکنه و من دیگه انگیزه ای واسه ادامه ندار ...

بگو بجهنم حالا من چیکار کنم خب😐


تو حق نداری ب چیز های منفی فکر کنی ...تو از جنس خدایی   و خدا سرشار از انرژی مثبته                                          لبخند بزن دوستم :)            
میترسم به خواهرش بگم ناراحت شه وبفهمه دلیل کارمو بیشتر اذیت کنه انقد اینجا ازاین چیزا خوندم میترسم

بگو  به شوهرم گفتم ناراحت شده، گفته بره خونه اقوام، یا اصلا به شوهرت بگو عذرش بخواد، والله مردم پرو، مگه آدم خونه زن و شوهر جوون میره، 

بهش بگو شوهرم میگه تو زندگی زناشویی هرکسی مشکلی پیش میاد دلم نمیخواد منو خانوممو وارد مسائل کنید...ی ...

همسرم‌خیلیدخوبه اصلا ازهیچیم خبرنداره امروزکه دوستم اومد تصلا ازاتاق بیرون نیومد اونم‌فهمید که همسرم خونس

حالا نمیدونم روعصبانیت یاعمدا باصدای بلند از شوهرش حرف میزد


بگو  به شوهرم گفتم ناراحت شده، گفته بره خونه اقوام، یا اصلا به شوهرت بگو عذرش بخواد، والله مردم ...

خودمونم تعجب کردیم چجوری میخواد اینجا بمونه حالا ازهرچی بگذریم ما هنوزگازو‌یخچالم نصب نکردیم از بیرون غذا میگیریم تا دیروز خونه مادرم بودیم مهمون داشتن مجبورشدیم بیایم خونه خودمون

خودمونم تعجب کردیم چجوری میخواد اینجا بمونه حالا ازهرچی بگذریم ما هنوزگازو‌یخچالم نصب نکردیم از بیرو ...

بگو میخواییم بریم خونه مادرم، همین بهانه کن، باید بره خونه محارم خودش حتی خونه خواهرم نه، خونه داداش پدر عمو یا هر کس دیگه، به مادر شوهر یا خواهر شوهرت یا مادرت بگو پاشن بیان اونجا طوری رفتار کنن که بره

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته