دوستایی که بیدارید بیاید خاطره های خوبتون با همسر یا عشقتون و بگید😍
دوستیم
اولین تولدش واسش جشن گرفتم دوستاش و دعوت کردم منم دوستام و خیلی سوپرایز شد
هیچ وقت یادم نمیره
هنوز چشماش ک از خوشحالی پر اشک بود جلو چشممه😍😍😍😍
😔😔😔
ب ذهنم نمیاد هیچی
اللهی😍😍😍😍😍😍
والا خوش بحالش.
منم برای عشقم روز تولدش دانشگاه توی تهران بود.ساعت ۷ بیدار شدم و براش نامه نوشتم و عکسش و فرستادم براش و بهش زنگ زدم .خیلی خوشحال شده بود😍😍😍😍کادوشم وقتی که اومد با هم رفتیم بیرون و بهش دادم ولی حیف خیلی دوست داشتم منم مثه تو براش تولد بگیرم
الان کی حوصله خاطره داره؟😒😒😒
عقد کرده بودیم شوهرم ازم دور بود هر دوسه ماه یه بار میومد شهرستان یه بار که اومده بود داییم اینا خونه نبودن کلید خونه رو به مادرم داده بودن خلاصه من هر کار کردم روم نشد به مامان بگم که کلید خونه دایی رو بده با همسرم میخوایم بریم دزدکی ورش داشتم و رفتیم اونجا منم یه تاپ همینجور نشسته بودیم میوه براش پوست میگرفتم یهو دیدم دایی اینا کلید انداختن اومدن داخل وااااای دنیا رو سرمون خراب شد دایی گفت ببخشید و رفت بیرون😂😂حالا ماهم نمیدونم چطور به سرعت برق و باد زدیم بیرون از خونه یادش که میفتیم هم خندمون میگیره هم خجالت میکشیم😂😂😂
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز