خوندمت.
نامردی نکردی.
راهی نداشتی.
راستش منم عاشق یه پسر خیلی خیلی خوب و سر به زیر بودم.ولی میدونستم بابای بی وجدان و سنگدلم هیچوقت نمیذاره این ازدواج سر بگیره.واسه همین نه اونو سرکار گذاشتم نه خودمو علاف کردم.
با اولین کتک پدرم قبول کردم ازدواجمو.
الانم شوهرم خوبه ولی طرز فکرمون زمین تا اسمون با هم فرق داره.درکل راضی ام.شکر😐