2777
2789
عنوان

عروسی خواهرشوهر

949 بازدید | 33 پست

سلام دوستان هفته دیگه جمعه عروسی خواهرشوهرمه من پنج شنبه چهلم عمومه گفتم ب شوهرم ک نمیرم اونم گفت باشه نمیریم.ولی میدونم خانواده اش هفته اینده زنگ میزنن یا میان برا عذرخواهی و دعوت برا عروسی ینی امیدوارم مطمین نیستم.بنظر شما برم نرم؟اگه رفتم پجور رفتار کنم؟البته اینم بگم دل خوشی از هیچکدومش ندارم 

بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است؛ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

دیگه چهل گذشته برو.صاحبای عذا هم چهل بگذره سیاه درمیارن ارایشگاه میرن

زمستانی سرد کلاغ غذا نداشت.گوشت بدن خود را میکند و به جوجه ها میداد.زمستان تمام شد و کلاغ مرد و جوجه ها نجات پیدا کردند و گفتند خوب شد مرد خسته شدیم از این غذای تکراری.

فقط بخاطر دل شوهرم میگم برم اونم نه اینکه دل خوشی از خانواده اش داره اونم چشمشون رو نداره فقط برا حرف فامیل ک نگن زن ذلیله اختیارش دست زنشه و تحقیرش کنن وسرشکسته بشه 

بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است؛ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست

چقدر شرایط سخت شد بری یکجور بده انگار برای عموت ارزش قائل نبودی نری هم ممکنه حرف دربیاد بنظرم زنگ بزن و عذر خواهی کن بگو شرایط روحی خوبی نداری نرو 

هر چیزی که به قیمت از دست دادن آرامش توتموم بشه،زیادی گرونه!!!رهاش کن...
دیگه چهل گذشته برو.صاحبای عذا هم چهل بگذره سیاه درمیارن ارایشگاه میرن

درسته اما یه ذره هم احترام قایل نیستن اصلا یه زنگ نزدن تا الان بگن عروس توام مهمی ک باشی یا نباشی

بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است؛ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست

راستش زنعموي دوستم مادرش تازه بيست روز بود فوت كرد

اما براي نامزدي اومد 

و گفت مطمئنم مامانم هم بود همين پيشنهاد رو مي داد 

سخت نگير 

اگر بهت زنگ زدن برو

چرا مي خاي دشمن تراشي كني يا آتو بدي بهشون واسه اينكه پيش شوهرت سوسه بيان


خب برو چه عیبی داره چهلمشون هم تموم شده.. حداقل خودت نمیری شوهرت بره مگه میشه آدم عروسی خواهرش به خاطر عموی زنش نره.. عروسی خواهر واجب تره یا عزاداری واسه کسی که دیگه دستش از این دنیا کوتاهه

از زن عموت عذرخواهی کن و عروسیت برو

آه از پاییز سرد ای کاش من از تو باغی در بهاران داشتم  
چقدر شرایط سخت شد بری یکجور بده انگار برای عموت ارزش قائل نبودی نری هم ممکنه حرف دربیاد بنظرم زنگ بز ...

اره اینم هست تو رو دختر عموهام خجالت میکشم 

بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است؛ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست

اگه خودتم نرفتی شوهرتو بفرست بره

خواهرش گناه داره

تدریس زبان آلمانی با قیمت مناسب انجام میدم... واژه ی ترشیده مال دورانیه که زنها هنری بجز شوهر کردن نداشتن. برای زن توانمند امروزی، ازدواج صرفایک گزینه است، نه تنها هدف زندگی...
درسته اما یه ذره هم احترام قایل نیستن اصلا یه زنگ نزدن تا الان بگن عروس توام مهمی ک باشی یا نباشی


یعنی کلاااا زنگ نزدن   بگن تسلیت و برنامه ایی از برنامه های عموت رو شرکت نکردن؟

زمستانی سرد کلاغ غذا نداشت.گوشت بدن خود را میکند و به جوجه ها میداد.زمستان تمام شد و کلاغ مرد و جوجه ها نجات پیدا کردند و گفتند خوب شد مرد خسته شدیم از این غذای تکراری.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز