شاید شما حساس شدی و زود رنج.
اینجوری هم اذیت میشم
همش بحث داریم
همش تا حرفی میشه بحثو میکشونن به ازدواجم که چرا ازدواج نمیکنم.
منم نمیتونم فقط بخاطر اونا ک نگران حرف مردمن و فکر عهد بوق دارن خودمو از چاله دربیارم بندازم تو چاه و هرکی اومد بگم بله. خواستگار میاد نمیپسندم خوشم نمیاد تا مدتها بحث داریم ک چرا قبول نمیکنم.
دیگه خسته شدم ازشون😢😢
مثلا ب بابام میگم برا اتاقم یه فکر اساسی کردم و کلی یا ذوق براش تعریف میکنم بعد اون میگه تو برو برا زندگی خودت فکر اساسی کن
خونمون بزرگه، توقع دارن از صبح ک پامیشم همیییییینجور کارای خونه رو بکنم صبحونشونو بیارم ببرم نهار درست کنم
اکثر اینا رو هم بدون منت انجام میدم وظیفه خودم میدونم
اما اینکه اونا توقع داشته باشن و یه وقت که خسته میشی و نمیخای کاری کنی، بگن این نمیشه ک نه از خونه میری نه میخوای کار کنی؛ خیلی حرف زوریه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
59 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
