عزيزم حرف نميزد تا همين ٦ماه پيش هيچ حرفي نميزد.'
همش ميچرخيد. يه سري بازي تو گوشي مامانش بود مدام همونا رو بازي ميكرد. به جز ٢،٣نفر هيچ كسو نميشناخت. صداش ميكرديم جواب نميداد انگار كه نميشنيد..
كلا تو اين دنيا نبود انگار و توي يه دنياي ديگه بود.
بعد از عيد تازه از پوشك گرفتنش.
ولي خدا رو ١٠٠٠٠بار شكر تو مدت خيلي كوتاهي خيييلي بهتر شده فكر ميكنم كلاس ميبرنش