مثلا من ی جاری دارم ۴۲ سالشه من ۲۸ میخواد با من کل کل کنه تا من میگم میخوام فلان چیزو بخرم بدو بدو میره میخره میخاد کارایی ک میکنه ب چشم من بده اخه ی مدت من ب شدت با شوهرم مشکل داشتم بعد خدارو هزااااار مرتبه شکر مشکلم حل شده اون زمانی مشکل داشتم چقدررررر ب چشم من میداد خوشیاش الانم هنوز همینجوریه اگه رفتن جایی دنیایی عکس میگیره فرت فرت میفرسته واسه من از غذاشون از بستنی لباس بچه هاش همه چی 
..بچه من یکم لاغره بچه های اون تپل ب عبارتیییی چاااااق حالا هی جلو شوهرم میگه دخی ب بچت برس فلانش کن برو موهاشو پسرونه کوتاه کن جوری برخورد میکنه انگار من بچمو گشنگی میدم اینقد اوایل غصه میخوردم الان میگم کو ن لقش بخاطر اون خودمو حرص بدم برن گم شن خدایا شکرت شوهرم خیلی تغییر کرده کو ن همشون سوخت