اون موقع نیو ازرا داشت داشتم میرفتم از دانشگاه دنبالم میکرد هی باهام کورس گذاشته بود
از قیافش خوشم اومد 😂
اولین بار که اومد خونمون خاستگاری دیدمش خیلی ازش بدم اومد ولی فرداش که با هم رفتیم بیرون خوشم اومد
والا من یه تصویر ذهنی ازش تو ذهنم ساخته بودم وهی بهش فکر میکردم ولی وقتی از در اومد تو کم مونده بود گریه کنم،داشتم کم می آوردم دیگه ولی وقتی رفتیم دوتایی تو اتاق صحبت کنیم یکم که دقت کردم دیدم هم خوشگله هم باادب بعدش مهرش به دلم نشست
وقتی دیدمش گفتم بد هم‌نیس ولی یه دوستیه ساده میکنیمو کات. بعدها شیفتش شدم خاک تو سرم بخدا منو که‌گرفت خوشگلتر شد
اولین بار بهار سال 80 دیدمش تو یه موسسه فیلمسازی... اون موقع دلم میخواست فیلمساز بشم کلاس میرفتم
20 سالم بود ازش خوشم اومد ولی هرگز فکر نمیکردم یه روزی با هم دوست بشیم و بعد ازدواج کنیم
11 سال بعد دوست کنیم و دو سال بعدش ازدواج کردیم
اول ک اصلاااااااا راضی ب ازدواج نبودم همش بهونه های مختلف میاوردم ولی وقتی اومدن خواستگاری و عشقمو دیدم کپ کردم اینجوری😳😮محوش شدم اصن عشق در یک نگاه شد😊😊😍
فکر ک نمیکردم....اما خیلی ازش خوشم اومد...باخودم میگفتم کاش شماره بده ک داد 😁😁😁😁
بعد باخودم گفتم تا جن روز منتظرش بذارم اما کلا ۷ ساعت دوام آوردم و بهش پیام دادم
اولش گفتم چقد دیوانه اس روزی ۱۰۰ دفه به همه سلام میده انقدم سفید بود میگفتم شیر برنج و ببین چه خوش خیاله😝😝😝😝😝
خیلی شیک بود ساعت برند کت و شلوار عطرش که روانی میکرد ادموهوزم که هنوزه اون عطر رو میزنه عالی بود اما من ازش بدم اومده بود نمیدونم چرا
راستش خیلی خوشم‌نیومد.گفتم‌واهه اینه.اینقدر ازش تعریف میکردن.اما الان عاشقشم دربست.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
