شاید جاریش رو میشناسه که ناراحته.
جاری من بعد از دوماه از فوت شوهرش به بهانه ناراحتی با سه تا از برادرشوهرام همدیگه رو درآعوش گرفتن.بااینکه همچین رسمی توی خانواده نداریم
یااینکه چندروز پیش یکی از جاریام زنگ زد و با گریه گفت که جاری بیوه با شوهرش دست داده.
کاری که وقتی شوهرش زنده بود اجازه نداست بکنه.معلومه اینحور زنها ببخشید کرم دارن
همسایش بودیم همش پله میذاشت بالادیواربود نوعروس بودم صبح شب دم خونه خودشو پرت میکرد داخل ببینه چه خبره بره همه جابگه بعد من دیر دروبازمیکردم کل فامیل ومیگفت دوست نداره برید خونش من نوعروس شاغل ...مدام کارداشت اون اوایل سرگوشی شوهرم تماس میگرفت انتطارداست تاکسیش باشه ۵صبح زنگ زد یه بار بیاببرم استادیوم .منم نوعروس .وخیلی چیرا دیگه دوست داری برات بگم
جون توشرایط ما نیستن عمق ماجرا رو درک نمیکنن.
جاری من میرفت تواتاق با تاپ وبدون روسری یخ جایی مینشست که توی دید باشه ودر رو باز میذاشت که شوهرم و بر ادرشوهرام ببیننش.اگر کسی هم دررو میبست دوباره بازش میکرد.چون اجازه نداشت اونجوری جلوی همه بگرده میرفت تواتاق وبه بهونه راحتی اینجوری خودنمایی میکرد
چقدما جاری بیوه داریم که ایقد خودشونو چسبوندن به برادرشوهرا تازن دوم شدند ایقد شنیدم این مدلی
من آلمان زندگي ميكنم زماني كه ازدواج كرديم همسرم مدت زيادي نموند و رفت و منم زماني كه دنبال كارهاي اقامتم بودم خونه پدر شوهرم موندم درسته خيلي سخت بود ولي چون ازدواج كرده بودم به ميل خودم خونه پدر شوهرم موندم يه دليلش هم بخاطر همونه كه گفتم البته از شوهرمم خرجي ميگرفتم
ربطی هم به سربودن واعتماد به نفس نداره بعضی زنها شیطان دربرابرشان سجده میکنه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
