سال ۹۵ یه ارثی بهم رسید زیادم نبود به شوهرم گفتم بیا هر جور شده یه واحد بخریم بعد ده سال زندگی با بچه لااقل بدونیم یه سقفی داریم خیلی گشتیم و با کلی قرض و وام تونستیم یه واحد بخریم اما طبقه چهارم بدون آسانسور چون بیشتر از این پولمون نمیرسید و چون شوهرم توی بیست و دو سالگی تصادف شدید داشته از ناحیه زانو و کمر خیلی داغونه قرار شد اونجارو رهن بدیم و همین خونه که مستاجریم و طبقه اوله بمونیم همون موقع همکار شوهرم دنبال خونه میگشت شوهرم گفت خیلی آدمه خوبیه و واقعا هم همینطوره بنده خدا اومد خونه رو دید هم خودش هم خانومش خیلیییییی مودب و با شخصیت و خیلی آروم و مظلوم هستن و اونجا فهمیدم که یه بچه ی فلج مغزی داره با وجود اینکه خودمون خیلی بدهکار بودیم اما ده میلیون کمتر از قیمت بهشون رهن دادم و اصلا جوری رفتار نکردم که حس بدی پیدا کنن پارسال یعنی سال ۹۶ صاحب خونه ی ما که خیلی پولدار هم هست هفت میلیون اضافه کرد و اون موقع ما وام مهر گرفته بودیم و نیاز نداشتیم و من به مستاجرمون گفتم هیچی نیاز نیست اضافه کنین و کلی دعا کردن . حالا امسال خیلی اوضاع پیچیده شده اولا خودم زایمان کردم به شدت درگیر افسردگی و روانپزشک و جلسات مشاوره هستم صاحب خونمون گفت بیست و پنج میلیون باید اضافه کنین با بدبختی رسوندش به بیست میلیون و میگه اگه نمیخوای برو و واقعا با نوزاد دست تنها با این حال خراب روحیم توان خونه پیدا کردن و اسباب کشی ندارم تازه خونه رهن کامل هم پیدا نمیشه همه اجاره میخوان که حقوق شوهرم به اجاره کفاف نمیده از طرفی چند روز پیش شوهرم گفت شرکت تعدیل نیرو کرده آقای افشار همون مستاجرمون هم جزوشون بوده . به قیمت الان اون خونه ۹۰ تومن پول رهنش هست ولی من سال ۹۵. ۵۵ تومن دادم حالا چیکار کنم؟ هم خودم پول ندارم به صاحب خونه بیست میلیون بدم هم نمیتونم به اون بنده خدا بگم یهو بیا ۹۰ تومنش کن هم اینکه الان اونا برن اونجا سریع اجاره میره چون رهن کامل هست هم نمیتونم یه بچه فلج رو دربه در کنم تازه باباشم بیکار شده 😭😭😭😭😭😭😭😭