بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
همیشه تو بالکن ما رفت و آمد دارن حتی جوجه هاشونو میارن ما هم غذا می دیم بهشون. خوشم میاد که اون ور شیشه یه عده ی دیگه ای دارن با ما زندگی می کنن. دیگه خوش خبری نبودم نبود.
بزرگ ترین اندوه من و کمرشکن ترین دردم، نوستالژی های دهه 60 و 70...
آره بعد از انتقالم چند روز یه یاکریم میومد پشت پنجره اشپزخونمون میخوند . میخواست خبر بده نی نیم گرفته😍😍😍
❤الو سلام ببخشید منزل خداست؟ منم همون مزاحمی که اتفاقا آشناست*هزاربار دلم گرفته این شماره رو*ولی چرا هنوز پشت خط در انتظار یک صداست*شماکه گفتی واجبه جواب سلام هرکسی*چی شد به مارسیدبازحساب بنده هاجداست*اجازه میدی که برات یه کم دردودل کنم*آخه شنیدم که فقط اسم تو مرهم وشفاست*حتی اگه چیزی نگی کلی دلم سبک میشه*چون میدونه که میشنوی وقتی تو این حال و هواست*الو دوباره قطع و وصل سیم ها شروع شده*خرابی از دل منه یا شاید از این سیم هاست*الو منو ببخش اگه بازم مزاحمت شدم*دوباره زنگ میزنم تا خدا خداست