2777
2789
دقیقاهمین مشکلاتومن دارم.بااین تفاوت که خواهرشوهرمن بهم گفت تو ج.ن.د.ه هستی

باور کن جلو جمع یجوری مظلوم نمایی میکنن و خودشو تعریف میکنن و از محبتاشون به من میگن که کفم میبره..ادم انقد زرنگ..من زرررت میزنم زیرگریه چشام  پر میشع فوری

هرجا روم،هرکس که بینم از خویش پرسم آیا دوباره فرصت دیدار یابم؟یا این نگاه آخرین است؟

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

یه مثال ساده شما که مادرشوهر خوبی تو یه جمعی بشینی یه چیزی تارف کنن ولی به شما تارف نکن بی احترامی ب ...

یه روزی مامانم گفت رفته بودیم خونه عمه ات ...عمه ام خواهرشوهر مامانم بود گفت برف میومد عمه ات کفشهای بابات روازیر برف برواشت بوس کرد برد تو جا کفشی گذاشت ولی کفشهای من زیر برف بود باورکنید یه روزی داشت برف میومد یاد مامان خود بیامرزم افتادم اول کفشهای عروسم رو برداشتم بوس کردم گذاشتم تو جاکفشی بعد کفش پسرم روبرداشتم

لطفا برای شادی روح همسرعزیزم یه صلوات بفرستید ان شاءالله درزندگی خوشبخت وسلامت وعاقبت بخیربشین ......الهی آمین 

به جونه بچهام دروغ نمیگم به خداوندی خدا دروغ نمیگم 

۱.اولا بادروغ و نیرنگ یعنی دروغی که میشد شکایت کنم ازشون بالو رفتنش وکلیه حقوحقوقوبهم میدادن میتونستم طلاق بگیرم

۲ انقدر دست دست کرد که تمام مخارج پول پیشو کله جهیزیه و خریداو هدیها فقط فقط بامادرم بود دریغ از خرید یه انگشتر هیجی هیجی

۳ خونه ای که تومجردی باهمکاری خانوادم تهیه کردم انقدر طمع کردو وز وز کرد درگوشه پسرش ازدست دادیم وبابتش چقدر خانوادم دچار ضرر ومشگل بزدگ اقتصادی شدن 

۴بعد از لو رفتن دروغش و اینکه من سریع کوتاه اومدم اون روی سکه رو واضح نشون داد وعلنا شمشیرو از روبست 

۵توفامیلش به حدی ازم تعریف میکرد ومنو خودشوباهم صمیمی نشون میدادو وانمود میکرد حسه حسادت برانگیخته میکرد بعد همین ادم اگر اتفاقی خاله یادختر خاله منوببینه شده حتی توکوچه یاخیابون ازمن حرف میبره

۶هرشب هرشب سرزده میومد خونموناخلاقشه اصلا

۷بسباربد دهن فحاش اگر به برادرخودش بخوادفحش بده از برادرمرحومه من که دوبارهم ندیده بودش مایه میزاره

۸اگر بخواد فضولی همسایشو تعریف کنه باز از قد من ایراد میگیره مثلا میگه فلانی فضوله میره از تو چشمی در نگاه مبکنه برگشته گفته هرچی پسرت قدبلنده چقد عروست کوتاهه

۹بسیار لقب میده وبدحرف میرنه وطعنه

۱۰یکبار همه دورهم جمع بودیم دوستشم کنارش بود پسراش هم بودن اهنگ میردن بلند شد رقصید ومدام رقص س ی ن ه کرد وقتی نشست به شوهرم گفت مهدی مهدی شوهرم برگشت درحالت نشسته س ی ن هاشو لرزوند گفت دلت بسوزه زنت نداره

۱۱زایمانم بدترین روزای عمرم بود قبل زایمان ازسرکار میرفتم خونه  هرسب هرشب ولو بوون خونمون روز زایمانم زنگ زدم بهش اطلاع بدم ناراحت نشه بااینکه بچم درشت بود دستگاهی شد بچم ۳۷۰۰ وزنش بوو ده روز تنها بامادرم شیر دوشیدم دادم دطته پرستارا خونس هنون بغل بود یه زنگی نزد یه سر نزد فقط سپرد کسی نفهمه تودستگاهه اخرم روزه دهم که اومدیم سرخونه زندگیم هنوز بچرو سیر بغل نکرده بودم دعوایی راه انداخت که شوهرم عصبی شد پدرمادرپیرومظلوممو فحشی کردوازخونه بیرون کردهنوز هیچکس بچرو بغل نکرده بود بچم دقیقا نیم ساعت گذشته بود بیادبه خونه بچه حمام نشده بود من باشکم پاره وسینه پرشیر شوهرمو گرفته بودم کس وکار مظلوممو نزنه مادرشوهرم ازاونجا رفت درخونه خالم جیغ جیغ ودعواو ابروریزی پسراشم فرستاد درخونه خودمون سراغ دامادمون اصلا یه وضعی خیلب اشوبگره هیچکس باورنمیکنه جز خانوادم

باور کن جلو جمع یجوری مظلوم نمایی میکنن و خودشو تعریف میکنن و از محبتاشون به من میگن که کفم میبره..ا ...

من وقتی بحث تموم شدوخوب که گریه کردم تازه یادم میادکاش این جوابوداده بودم.اخه بی انصاف هامنوغریب گیراوردن من هیچکسوبه جزاوناتوی اون شهرندارم که کاش اوناهم نداشتم اوووف.صبح تاشب کارم اشک ریختنه حالادیگه به فکرخودکشی هم افتادم جدیدا

بالاخره منم مامان شدم.روز11اردیبهشت 1398 دخترکوچولوی من ساعت16و35 دقیقه به دنیا اومد😍😍😍
ای وایی چه عجیب

یک سوم کاراشو ننوشتم اینارم خیلی خلاصه نوشتم 

مورداخریم که درمورد زایمان ده ساله پیشمه یادم رفت بگم بعد ده روز که یه خبرنگرفت من صبح تاشب بیمارستان بودم پیام داده به شوهرم که بچروبیارید ببینیمش انگار فلجن توقع داشتن من باشکم پاره بچرو ازدستگاه مستقیم ببرم خونشو دهنه خشک برگردم انگارفلج بودن هرشب هرسب خونمون بوون

امروز قرار بود شام اونجا باشیم شوهرم اومده دنبالم رفتیم اونجا ظهر بود با شوهرم یکم خابیدیم صدام کرد دیدم لباس پوشیده گفتم بله گف دارم میرم بیرون شامم نزاشتم امروز برین فردا بیاین😐😑 😒😒😒😒 نمیدونم چرا حرص خوردم اگه شوهرم ناراحت نمیشد فردا اصلا نمیرفتم😐 خدایا کی میرم خونه خودم ازین مهمون بازیا خلاص شم 😭😭😭

یه چیزایی توی چشاته که دلمو میلرزونه  آدمو از تک و تنهایی بدجوری میترسونه  این زندگی زندگی نمیشه نباشی یه زندونه  چی داری که نفساتم آخه یجورایی درمونه  
امروز قرار بود شام اونجا باشیم شوهرم اومده دنبالم رفتیم اونجا ظهر بود با شوهرم یکم خابیدیم صدام کرد ...

منظورم مادر شوهره😒😒

یه چیزایی توی چشاته که دلمو میلرزونه  آدمو از تک و تنهایی بدجوری میترسونه  این زندگی زندگی نمیشه نباشی یه زندونه  چی داری که نفساتم آخه یجورایی درمونه  
من وقتی بحث تموم شدوخوب که گریه کردم تازه یادم میادکاش این جوابوداده بودم.اخه بی انصاف هامنوغریب گیر ...

قربونت برم باشوهرت خوبی؟

هرجا روم،هرکس که بینم از خویش پرسم آیا دوباره فرصت دیدار یابم؟یا این نگاه آخرین است؟
خودکشی میخوای دشمن و شاد کنی

دیگه واقعاکم اوردم ازبس حرصم میدن بهم میگن توهی دنبال پسرماافتادی درصورتیکه من اصلانمیشناختمشون.خیلی داغونم الان3ماهه ازخونه م دورم فقط بخاطراینکه حرصم میدن.شوهرمم راضی نمیشه بیاداینجاسرکار

بالاخره منم مامان شدم.روز11اردیبهشت 1398 دخترکوچولوی من ساعت16و35 دقیقه به دنیا اومد😍😍😍
من وقتی بحث تموم شدوخوب که گریه کردم تازه یادم میادکاش این جوابوداده بودم.اخه بی انصاف هامنوغریب گیر ...

اینا دیگه چجور ادمایین 

بسم الله

صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ   سوره بقره آیه ۱۸                       ((لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ)) 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز