اخه جالبش اینه که من اومدم بهش ثابت کنم که اشتباه میکنه
نشون دادم گفتم کو اینجا وایسه نمی افته که شولش اونجا بعد کمی اینور اونور شدم دیدم وایساده بوده پشت مبلا پشت شوهرم شوهرم میگفت داشت پایین رو نگاه میکرد محاسبه کردم دیدم داشته شوهرم رو نگاه میکرده
میگه نصفه شبی یهو از خواب پریدم اینجوری دیدم فک کردم تویی پاشدم دیدم کسی نیست شوهرم تو حال خوابیده بود منم تو اتاق با پسرم...
اومده دیده منم خوابیدم بعدش اون زنه که دیده بوده موهاش رو بسته بوده اومده دیده من موباز خوابیدم