واسه من عروسی نگرفتن که از چیزیش ناراضی باشم😢😢😢😢ولی از زندگیم بیزارم
همه چیمون خوب من از لباسم ناراضی بودم با اینکه همه میگفتند قشنگه کاش اینهمه استرس الکی نداشتم
ازآرایشگاه ی آرایشگاه معروف دوست مامانم بودرفتم نوبت زدم خواهرشوهرم پیغام داده بود ک اگه آرایشگاه خواهرشوهرمن نره عروسیتون پانمیذارم وواقعاهیچوقتم نبخشیدمش همه گفتن خوب شدی امامن داغ اون آرایشگاه رودلم موند
برای من دعا کنید لطفا . چند روز دیگه قرار عروسی کنم اما همش یه سری مسائل پیش میاد برامون 😔😔😔
از استرس گرفتن
من از آرایشگاهم ناراضی بودم
با اینکه رفته بودم بهترین آرایشگاه شهرمون و کارشونم خیلی خوب بود
ولی اون چند ساعتی که باهاشون گذروندم رو هر وقت یادم میاد ناراحت میشم
خصوصا شنیون کارم
خیلی سطح فکری و شخصیتشون ناراحتم کرد اونروز
بر عکس عقدمون که هول هولی یه آرایشگاه گمنام رفتم که چقد خانمه با شخصیت و با فرهنگ بود کارشم به نسبت هزینه ای که میگرفت عالی بود
من خیلی خوشگلم اما عروسیم گند شده بودم😭
با شوهرم کلی تمرین کردیم هماهنگ برقصیم بعضی حرکات رو یادمون رفت حیف شد☹☹☹
ولی همه میگفتن عالی بودین 👌👌
از اینکه من ودوستم آهنگ تمرین کردیم بخونیم دوستم نیومد خودم تنها خوندم خیلیم عالی شد اما دوست داشتم اونم بود
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
