سلام دوستان.مادرشوهرمن وقتی میادخونمون دست به هیچی نمیزنه .کمکی هم بخواد بکنه همسرم چندبار مانعش میشه ک بشینه.ولی وقتی من میرم خونشون توقع داره بهش کمک کنم تو همه چی .حتی انقد بلندبلند ظرف میشوره یا به دختر چهارسالش که میدونه نمیکنه میگه خسته شدم بیا کمک و.. تا منو متوجه کنه و شوهرمم با رفتار غیرمستقیم میخواد ک اونجا میرم نشینم.راستش کمک میکنم همیشه .اما خیلی داره زورم میاد.ک همیشه من سرپا باشم اونجا و یه لیوان واسم جابجا نکنه.تهههش ی برنج بکشه... چکارکنم توقعشون کم شه؟؟
والا مادرشوهر من و خاهرشوهرم فقط میگن گندم جون کمک نمیخای؟منم میگم مرسی عزیزم خونشونم در حد سفره انداختن کمک می کنم یعنی اوایل عقد می خواستم و دوس داشتم خودجوش کمک کنم اما انقد دوروبریاش گفتن کار هیچکیو قبول نداره انقدم خودش با سرد برخورد کردنش و رفتاراش باعث شد منم دس ب هیچی نمیزنم
حتی توی جمع های زنونه و دورهمی های فامیلی مادرشوهرم ،عروس خاهرشوهر خودشو برا کمک صدا میزنه وقتی من میرم میگم کمک لازم دارید میگه نه مرسی بچه ها کسی تجربه مشابه منو داره؟
اگه سنش بالاس خب كمك كن بچه كوچيك هم داره، من كه كلا راحت ترم وقتي مياد پيشمون هيچ كمكي نكنه چون باعث ميشه روش باز بشه و خيلي ديگه راحت تر و پررو تر بشه تو خونه من اونوقت نميشه جمعش كرد