چقدر بعضی شما دخترها ساده هستین چقدر.
من تمام افرادی که دوست دختر داشتن رو وقتی میدیدم میفهمیدم چندتا دوست دختر دارن. یک پسر اگه بخواد ازدواج کنه ازدواج میکنه دوست نمیشه.
من و خانم قبلیم سنتی ازدواج کردیم. اون یه دوست داشت که از اون نفهماش بود. یه پسر حسابداری دانشگاه آزاد مخ دختره رو زده بود میبردش خونه مجردیش پولاشم میگرفت. همون دختره میومد دل خانم منو میسوزوند میگفت عشق باید اینجوری باشه و ما با هم خوشیمو میریم خونه خالی و ازین حرفا. خانم منم میومد برا من تعریف میکرد منم حرصم درمیومد. اون پسره هم آخر کار دختره رو ولش کرد و رفت با یکی دیگه عشق و حال.