دخترم بیست ماهشه چندروز پیش رفته بودیم مسافرت اونجا رفتیم نهار خونه برادرشوهرم ، دخترم خوب بود با دخترش بازی کرد کلی بدو بدو اینا موقع نهار همینکه سفره پهن کردن دخترم شروع کرد به جیغ کشیدن یسره و گریهو کلی کلی اشک میریخت تا حالا اونجوری ندیده بودمش هرکاری میکردیم اروم نمیشد انگار چیزی نیشش زده باشه یا جاییش درد شدید گرفته باشه ، تند تند براش شیر درست کردیم خورد اروم گرفت خوابش برد دیشب از مسافرت برگشتیم تا اینکه امشبم بعد دو سه ساعت خوابیدن یهو بیدار شد دقیقا همونجور جیغ های پشت هم و گریه وحشتناک انگار از چیزی ترسیده باشه از تخت اوردمش پایین میدویید این ور اونور جیغ میکشید گریه میکرد هرکاری میکردم ساکت نمیشد جوری شده بود که به شوهرم میگفتم ببریمش دکتر تمام واحدهای کناریمون از خواب بیدار شده بودن فکر کرده بودن چی شده که دخترم اونجوری جیغ میکشه گریه میکنه بغلش کردم باهاش حرف میزدم اصلا انگار نه انگار وحشت کرده بود انگار باز تند تند براش شیر درست کردیم خورد اروم شد خوابید ،بنظرتون چشهخیلی نگرانم خوابم نمیبره اصلا
احیانا دل درد نداشته؟با شاید خواب بد دیده
یه قرآن کناربالش بذار تا بخوابه ببین اروم میشه یانه؟شایدترسوندنش
😓😓😓😓😓
حتما ترسیده
اسپنددودکن براش
طفلی😳
تند تند شير بدي فقط ارومش ميكنه
خب از اول جرا نميدي شيرو
یا دندون میخواد در بیاره یا حاییش درد داره یا خواب بد دیده چیز مهمی نیست. تا قبل دوسالگی خیلی پیش میاد از این مسایل
احتمال قوی ترسیده بعضیا دعا میگیرن برای رفع ترس اینجور مواقع
نمیدونم قبل خوابیدن خیلیم خوب بود اونروزم که مهمونی بودیم خوب بود یهو شروع کرد به گریه و جیغ زدن
چیزی ندیده ک ازش ترسیده باشه😯
حتما اونجا اتفاقی افتاده وقتی هم اومدید خونه خوابش رو دیده
ببین دختر منم ۲۱ ماهشه چند روز پیش رفتیم پارک
رفت کنار بادکنک های یه بچه وایساد داشت نگاه می کرد یهو پسره محکم بادکنک ها رو از جلوش برداشت برد
دخترمم به گریه افتاد
حالا باور کن دو شب همش تو خوب می گفت مامان مامان ا بازی
آخه به بادکنک میگه ا بازی
