من یه ماه پیش زایمان کردم برادرشوهرم تازه امروز اومده دیدن بچم یه مشت شیشه شیر و ظرف سرلاک خوری واسه کادو آورده.تازه ازاین مارکای الکی که معلوم نیست پلاستیکشون ازچیه.خیلی عصبانی شدم و به رو خودم نیوردم.بچه اون به دنیا اومد من واسه زنش یه پلاک طلا خریدم واسه بچشم یه دستبند.با کار امروزش انگار بهم توهین کرد.وضع مالیشم خوبه و از ماهم بهتره.فقط اینقد مظلوم و بی زبونم نمیدونم چجوری به رو شوهرم بیارم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
آهای غمی که مثله یه بختک رو سینه من شده ای آواره از گلوی من دستاتو بردار، دستاتو بردار از گلوی من از گلوی من دستاتو بردار ، دستاتو بردار 💔 جای خالیت تو قلبم یه سوراخه عمیقه ،بابایی💔
هنوز من هستم.هنوز خدایت همان خداست! هنوز روحت از جنس من است! اما من نمی خواهم تو همان باشی! تو باید درهر زمان بهترین باشی.نگران شکستن دلت نباش! می دانی؟ شیشه برای این شیشه است چون قرار است بشکندو جنسش عوض نمی شود ومی دانی که من شکست ناپذیر هستم و تو مرا داری برای همیشه! چون هر وقت گریه می کنی دستان مهربانم چشمانت را می نوازد،چون هر گاه تنها شدی، تازه مرا یافته ای،چون هرگاه بغضت نگذاشت صدای لرزان و استوارت را بشنوم، صدای خرد شدن دیوار بین خودم و تو را شنیده ام! درست است مرا فراموش کردی، اما من حتی سر انگشتانت را از یاد نبردم! دلم نمی خواهد غمت راببینم …می خواهم شاد باشی …این را من می خواهم …تو هم می توانی این را بخواهی. خشنودی مرا،،من گفتم : وجعلنا نومکم سباتا (ما خواب را مایه آرامش شما قرار دادیم) و من هر شب که میخوابی روحت را نگاه می دارم تا تازه شود …نگران نباش! دستان مهربانم قلبت را می فشارد.شب ها که خوابت نمی برد فکر می کنی تنهایی ؟ اما، نه من هم دل به دلت بیدارم! فقط کافیست خوب گوش بسپاری! و بشنوی ندایی که تو را فرا میخواند به زیستن!😭😭