2777
2789
عنوان

امتحان گواهینامه رانندگی

5515 بازدید | 83 پست

صب امتحان شهر داشتم

فک میکردم مثلا شاید دوبلمو خراب کنم

اصن فک نمیکردم پام اینطوری بلرزه

ی متر میومد بالا

ی متر میرفت پایین

خیلی پام بد میلرزید

اصن نمیتونسم کنترلش کنم رو کلاچ

دو بار خاموش کردم گفت ردی برو

اگ هر بار همینطوری پام بلرزه تا هزار بارم قبول نمیشم

چیکار کنم؟

گلوله نمی دانست...تفنگ نمی دانست...شکارچی نمیدانست...پرنده داشت برای جوجه هایش غذا می برد...خدا که می دانست....نمی دانست؟😔

بار اولت بود؟دفعه بعدم با همون افسر و ماشین برو تا قلق ماشینش دستت باشه

 مادر از مرگ نمیترسد...تنها نگرانی یک مادر این است که فرزندش را در دنیایی تنها بگذارد که هیچکس مانند او دوستش نخواهد داشت.

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بار اولت بود؟دفعه بعدم با همون افسر و ماشین برو تا قلق ماشینش دستت باشه

بار اولم بود

اصن قلق ماشین مهم نبود

پام بدجور میلرزید رو کلاچ

میخواسم یواش ولش کنم ولی چون میلرزید بالا پایین میشد خاموشش میکردم

گلوله نمی دانست...تفنگ نمی دانست...شکارچی نمیدانست...پرنده داشت برای جوجه هایش غذا می برد...خدا که می دانست....نمی دانست؟😔
حتما یه قرص پرانول بخور مطمعن باش قبول میشی

اگ بازم بلرزه چی

گلوله نمی دانست...تفنگ نمی دانست...شکارچی نمیدانست...پرنده داشت برای جوجه هایش غذا می برد...خدا که می دانست....نمی دانست؟😔
نترس نمی خوردت که... 

بدجوری استرس داشتم

با اینکه برام مهم نبود قبول شم چون دفعه اولم بود

میترسم دفعه ها بعد میدونم استرسم بیشتر میشه


گلوله نمی دانست...تفنگ نمی دانست...شکارچی نمیدانست...پرنده داشت برای جوجه هایش غذا می برد...خدا که می دانست....نمی دانست؟😔

ترستون باید بریزه ...


با همسرتون  زیاد برید تمرین

جای امن و کم رفت و آمد

ماه هاست دنیا دارد ضدعفونی می شود                                                       گویی مهمان ویژه ای  در راه است ....
همین کارا رو میکنین راننده نمیشین دیگه. اخه رانندگی چه ترسی داره که بخواد پات بلرزه

بخدا تو 24ساعت تمرینم با مربی و اون چند ساعتی با نامزدم رفتم اصلا اینطوری نشده بودم

استرس امتحان داشتم

گلوله نمی دانست...تفنگ نمی دانست...شکارچی نمیدانست...پرنده داشت برای جوجه هایش غذا می برد...خدا که می دانست....نمی دانست؟😔
ترستون باید بریزه ... با همسرتون  زیاد برید تمرین جای امن و کم رفت و آمد

زیاد رفتم

اصن نمیترسیدم

واس امتحان اینطوری شدم

گلوله نمی دانست...تفنگ نمی دانست...شکارچی نمیدانست...پرنده داشت برای جوجه هایش غذا می برد...خدا که می دانست....نمی دانست؟😔

استرسی نشو همش فکر کن اونم مثل تو ی روزی راننده نبوده حالا یاد گرفته همشم نگو باید ایندفعه حتما قبول بشم این استرسیترت میکنه

 مادر از مرگ نمیترسد...تنها نگرانی یک مادر این است که فرزندش را در دنیایی تنها بگذارد که هیچکس مانند او دوستش نخواهد داشت.
استرسی نشو همش فکر کن اونم مثل تو ی روزی راننده نبوده حالا یاد گرفته همشم نگو باید ایندفعه حتما قبول ...

امروز برام مهم نبود قبول شم یا نه

اصن فک نمیکردم پام اینطوری شه

زانومو نگا کردم خیلی وحشتناک میلرزید

سرهنگه هم نگاش کرد فهمید😟

گلوله نمی دانست...تفنگ نمی دانست...شکارچی نمیدانست...پرنده داشت برای جوجه هایش غذا می برد...خدا که می دانست....نمی دانست؟😔
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز